نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 398
و دنيا) لطف است مرمكلفين را ... و عقل جازم
است به اينكه سد مفاسد امور معاش نتواند شد، مگر به وجود سلطانى قاهر عادل. لذا
به طريق شكل اول گوييم: نصب امام لطف است معدوم المفاسد. و هر لطف معدوم المفاسد
واجب است بر خداى تعالى. پس نصب امام واجب است بر خداى تعالى، و هو المطلوب.[1] روشن است كه براساس اين دو مقدمه:
الف) وجود سلطان قاهر عادل، براى زندگى اجتماعى بشر و نظام جامعه،
لازم است (لطف).
ب) لطف، بر خداوند واجب است.
دليل ما را به يك نتيجه كلى مىرساند و اثبات مىكند كه نصب سلطان
قاهر عادل، واجب است و البته با اين استدلال، نصب خصوص امام معصوم به اثبات
نمىرسد.
اين برداشت عام، با اين نكته تأييد مىشود كه متكلمان ما با اين
استدلال، در مقابل كسانى بودهاند كه يا نصب امام را واجب نمىدانستند و يا وجوب
آنرا صرفا شرعى مىدانستند، و يا وجوب عقلى آنرا فقط بر امت قبول داشتند. در اين
موضوع مورد بحث و اختلاف نظر، منطق شيعه اين است كه نصب امام بر خداوند واجب است،
و استدلال مىكنند كه:
امام لطف است؛ چون با او مردم به طاعت نزديك، و از معصيت دور
مىشوند. و اگر امام نباشد، فتنه و فساد برمىخيزد و همه مىدانند كه بدون رئيس،
چه آشفتگى در معيشت مردم روى مىدهد. و اگر هم رئيس امام باشد، هم امر دين منظم
است و هم امر دنيا.[2] پس شيعه
با اين استدلال، درصدد تبيين و اثبات، سه ديدگاه بوده است:
1- رياست و فرمانروايى براى جامعه بشرى لازم و ضرورى است.