responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خدا خانه دارد نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 97

فصل دوم: ميقات‌

اينجا ميقات است. منزل بال بال زدن كبوتر پيش از پرواز.

نغمه‌اى همه‌ى ما را برانگيخته است. در صورى دميده‌اند. و از خاك، ناگهان رها شده‌ايم: «هاى! بياييد، بچشيد، طعمى غير از طعم خاك، هم براى چشيدن هست»

ما ناشيانه دهانهايمان را گشوده‌ايم و نمى‌دانيم با اين طعم غريب كه روى زبان روحمان مى‌نشيند چه كنيم؟ بخنديم يا بگرييم؟ ناشيانه و غريب ...، مفاتيح را، همه‌ى آداب را ورق مى‌زنيم. آى كتابها! آى اوراد مقدس! كمك!- ما نمى‌دانيم اين جور وقتها چه بايد گفت؟ چه بايد كرد؟

ما از آن دورها آمده‌ايم. ما به دنياى رنگ‌ها عادت داريم، از اين بى‌رنگى، از اين همرنگى، گيج شده‌ايم. اين بعث از خاك، ما را غريب كرده است.

هراسان و تُرد و لرزان شده‌ايم.

اينجا نقطه‌ى صفر پروانه شدن است. برگهاى توت، ما را فريب دادند و ما همه‌ى اين سالها پيله تنيديم. پيله، پيله. جورى شد كه از لابلاى لايه‌ها نمى‌شد ما را شناخت و حالا اينجائيم، ما شفيره‌هاى فربه.

واى اگر فصل پروانه شدن نرسد. واى اگر پيله‌ها ما را خفه كنند. واى اگر تا ابد كرم بمانيم.

اينجا نقطه‌ى صفر پروانه شدن است. كسى از بيرون كمك مى‌كند تا تو رها شوى. نه فقط از لباسهايت. از اسارتهايت. از بندها و زنجيرهايت.

شادى پوست انداختن در اين بهار، تو را مست مى‌كند. پروانه كجا بودى؟

چه ديرآمدى؟ تو از اول قرار بود فقط دور اين بام و در بگردى.

فصل سوم: لبيك‌

چطور قرار است بگويم «بله» وقتى در تمام عمرم بر هيچ تصميمى‌

نام کتاب : خدا خانه دارد نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست