نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 141
به استنباط فقهى مدد مىرساند:
الف) مستقلّات عقليه؛ نظير وجوب اطاعت خداوند كه مسألهاى فقهى است و
دليل آن حكم عقل است و عقل در اين حكم خويش استدلال دارد و بدون دخالت هيچ دليل
نقلى، چنين حكمى صادر مىكنند.
ب) غير مستقلّات عقليه يا ملازمات عقليه. مراد از غير مستقلّات عقليه
آن دسته از قضاياى عقلى است كه براساس درك ملازمه ميان يك حكم شرعى با حكم شرعى
ديگر صادر مىشود. عقل پس از واقف شدن بر يك حكم شرعى، ميان آن حكم با حكم ديگر
ملازمه مىبيند و بدين ترتيب از يك حكم شرعى به حكم شرعى ديگر پى مىبرد و فقيه را
در استنباط آن حكم شرعى- طرف ملازمه- يارى مىرساند.
بنابراين، نمىتوان ادّعا كرد كه علم فقه، علمى است كه مسائل آن از
طريق ادلّه نقلى و بدون استمرار از دليل عقلى، به اثبات مىرسد. همانطور كه
نمىتوان ادّعا كرد كه علم كلام از دليل نقلى مدد نمىگيرد و تمام مسائل آن براساس
عقلى به اثبات مىرسد؛ زيرا در برخى مباحث كلامى مربوط به مبدأ و معاد از ادلّه
نقلى- قرآن و روايات- استمداد مىشود. معاد بحثى كلامى است، امّا برخى تفصيلات آن
به كمك دليل عقلى صرف قابل شناخت نيست و بايد از ادلّه نقلى استفاده كرد.
واقعيّت اين است كه علم فقه از افعال مكلّفان بحث مىكند و احكام
اعمال آنان را بررسى مىكند فقه بحث مىكند كه چه افعالى واجب و كدام حرام و چه
اعمالى جايز و غيرجايزاند.
اما علم كلام از احوال مبدأ و معاد بحث مىكند. علم كلام ربطى به
افعال مكلّفان ندارد و بايد و نبايدهاى رفتارى بشر را مطالعه نمىكند. افعالى كه
در علم كلام بررسى مىشود، افعال خداى تعالى است. براى نمونه، در علم كلام بحث
مىشود كه آيا ارسال رسل بر خداوند واجب است؟ آيا قبيح از خداوند صادر مىشود؟ آيا
پاداش محستان بر خداوند واجب است؟[1]
[1] - بايد توجّه داشت وجوبى كه در افعال خداى تعالى به
كار مىرود از سنخ وجوب تكليفى نيست، بلكه به معناى ضرورت است؛ يعنى خداوند
بالضرور، چنين كارى را انجام خواهد داد. چيزى، بر خدا واجب نيست، بلكه همه
ضرورتها از او سرچشمه مىگيرد. به تعبير ديگر، وجوب مطرح در كلام« وجوب عن اللّه»
است نه« وجوب على اللّه».
نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 141