نام کتاب : حكومت اسلامى در كوثر زلال انديشه امام خمينى (ره) نویسنده : گروهى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 136
امرى خود را خليفة الرسول مىخواندند (به
اعتقاد تسنن)؟ بىگمان جانشينى پيامبر در امر حكومت و اجراى احكام و پياده كردن
نظام نامههاى عملى اسلام در ميان امت، بوده است، زيرا به جز اين فرض ديگرى تصور
ندارد:
وقتى خداوند متعال براى جامعه پس از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و
اله تعيين حاكم مىكند، به اين معناست كه حكومت پس از رحلت رسول اكرم صلّى اللّه
عليه و اله نيز لازم است.[1] زيرا
مسلمانان پس از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله نيز به كسى احتياج داشتند كه
اجراى قوانين كند، نظامات اسلام را در جامعه برقرار گرداند، تا سعادت دنيا و
آخرتشان تأمين شود.[2] اين كه
عقلا لازم است خليفه تعيين كند، براى حكومت است، ما خليفه مىخواهيم تا اجراى
قوانين كند.[3] نتيجه آن
كه مسئله جانشينى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله، سمت حكومتى و اجرايى آن حضرت را
الهام مىكند.
تشريع اسلام مجرى مىطلبد
مكتب و دينى كه حيات آدمى را آيينمند مىكند و به گونه زندگى او
مىانديشد، بايد به مانند عامل شكلدهنده زندگى به كار گرفته شود و اگر ساحت دخالت
آن به عقل و دل آدميان ويژه شود، به آن ستم و جفا شده است.
شريعت اسلام چون كاربرى اجتماعى دارد، نمىتواند نسبت به ابزارهاى