نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 244
عضو بيافريند، آيا عمل و تكرار كافى است كه
تدريجا اين پرده را مضاعف كند و تا سرانگشتها بياورد؟ اينكه ديگر يك فرمول خيلى
مهم رياضى نيست! آيا اگر يك نيروى تدبير كننده مرموز شاعرى در درون اين حيوان
نباشد كه با توجه به احتياج و به موازات احتياجها عضو بيافريند، صرف كش دادن لاى
انگشتها كافى است براى اينكه يك پردهاى توليد بشود و تمام آن را بپوشاند؟
از اين واضحتر موضوع پيدايش شاخ براى جنس نر حيوانات شاخدار است،
مىگويند فقط در آنجاست كه [لامارك] به يك حس و نيروى درونى اعتراف كرده است.
مىگويد جنس نر روى احساسات تصاحب كه براى جنس ماده دارد و بايد از او دفاع كند و
در واقع از منافع خودش دفاع كند، خواهناخواه با يكديگر در جنگ و تنازع بودهاند و
احتياج داشته كه سلاح داشته باشد. بعد چون سرش استخوانهاى محكمى داشته، با سر خودش
(كه شايد عضو مناسبترى براى جنگ بوده) با ديگرى نزاع مىكرده است و در اثر اينكه
دائما سرش را به حيوان ديگر زده، تدريجا برايش شاخ پيدا شده است آيا اگر همان
نيروى مدبّرى كه به موازات احتياجات عضو مىآفريند نباشد، نفس اين عمل كافى است كه
شاخ در آنجا ايجاد شود؟ به نظر من اين خيلى واضح است كه نفس اين عمل كافى نيست.
در مورد اين حيواناتى كه پاهاى باريك و بلند و گردن خيلى خيلى دراز
ولى تنه كوچك دارند و در آب زندگى مىكنند و به آنها [مرغ] ماهيخوار مىگويند،
مىگويد اين حيوان مجبور بوده طعمه خودش را از لاى لجنها كسب كند و در آبها و
لجنها زندگى كند، هم به پاى دراز و هم به گردن دراز- هر دو- نياز داشته است، نياز
داشته كه تنهاش بيرون و پاهايش در آب قرار گيرد كه تكيه تنهاش روى آن باشد، گردن
درازى هم داشته باشد تا ماهيها را از لاى لجنها بيرون بكشد. مىگويد در ابتدا كه
اين پاها دراز نبوده، چون احتياج بوده است، خودش را قهرا مىكشيده (مثل يك آدمى كه
سر انگشتها راه مىرود و مىخواهد به اصطلاح پا بلندى كند) و در نتيجه تدريجا پاى
اين حيوان دراز و درازتر شده است. باز سوال ما همين است: آيا نفس اين احتياج و نفس
اين عمل كه چون آب زياد بوده، اين حيوان با سرانگشتهايش راه مىرفته است، كافى است
كه پاهايش قد بكشد؟ مثلا پاهاى ده سانتى مترى اش كمكم بشود صد سانتىمتر؟ پس اين
هم باز به نوبه خودش كافى نيست.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 244