از طرف ديگر نمىبايست از ارزش و اهميت اين
مسأله بكاهيم، به اين اعتبار كه به يك حق مالى مربوط مىشود و از عقودى نيست كه
مانند بيعت، بلوغ در آن شرط باشد؛ على الخصوص كه آن دو بزرگوار در هنگام اداى
شهادت از نظر سنى بزرگتر بودند تا هنگام بيعت رضوان[1]،
نه ابدا نمىبايست چنين پنداشت، بلكه در شهادت دادن نيز بلوغ و عقل شرط است. با
اين حال- همانطور كه گفتيم- عمرشان در هنگام اداى شهادت به هشت سال نمىرسيد.
به علاوه گواه گرفتن على و حسنين و ام ايمن- كه پيامبر صلّى اللّه
عليه و آله دربارهاش فرمود: «اهل بهشت است»- از سوى حضرت زهرا، همانطور كه مرحوم
هاشم معروف الحسنى مىگويد: براى اين بود كه
«حضرت مىخواست ردّ صريحى از اين قوم بر تصريحات رسول اكرم صلّى
اللّه عليه و آله درباره على عليه السّلام و فرزندانش ثبت كند. گذشته از اين، اگر
حضرت زهرا بيست شاهد از بهترين اصحاب رسول خدا حاضر مىكرد، باز اينان حاضر نبودند
كه خواسته حضرت را برآورده كنند، بلكه آنطور كه از سير حوادث برمىآيد، حاضر
بودند كه در قبال شهود حضرت، دهها شاهد به عنوان معارضه و براى ردّ ادعاى آن حضرت
اقامه كنند، همانطور كه شهادت على و ام ايمن را با شهادت عمرو عبد الرحمن بن عوف-
آنطور كه ابن ابى الحديد مىگويد- مورد معارضه قرار دادند.»[2]
مرحوم حسنى كاملا درست مىگويد كه روايت منقول از عمر، مؤيد فرموده
وى و بلكه دليل آن است. عمر مىگويد:
«آنگاه كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رحلت كرد، من و ابو بكر
پيش على رفتيم و گفتيم: