نام کتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) نویسنده : كارگر، رحيم جلد : 1 صفحه : 240
كند، زمين به نور پروردگارش روشن مىگردد و مردم همگى بىنياز
شوند».[1]
امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه
فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا ...[2]
فرمود: « [سبقت بگيريد در نيكىها ...]، درباره قائم عليه السّلام و اصحابش نازل
شده است».[3] در روايتى
آمده است: «هنگامىكه قائم آل محمد قيام كند، مىفرمايد: اى مردم! ما هستيم كسانى
كه خداوند در قرآن وعده آنان را به شما داده است: «كسانى كه بر زمين حكومت
مىكنند، نماز را برپا مىدارند و ...».[4]
ايندو روايت نيز به روشنى نشان مىدهد كه از اقدامات اساسى حضرت مهدى و ياران آن
حضرت، برنامههاى اخلاقى، تربيتى و دينى و رساندن بشر به كمال معنوى و روحى است.
در روايتى آمده است: «زمين را از ... نور و برهان آكنده مىسازد»[5] و نيز آمده است: «خداوند زمين را
به دست قائم زنده و احيا مىگرداند؛ بعد از آنكه زمين با كفر ساكنانش مرده باشد».[6] در روايات ديگر اشاره شده كه مرگ
دلها، با ترك امر به معروف و نهى از منكر،[7]
قتل، گرسنگى (فقر) و ... بوده است. امام زمان (عج) به راستى كيمياگرى مىكند و با
توجه به ولايت تكوينى، جامعه مرده و دلهاى زنگار گرفته را احيا
[1].« ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربّها و
استغنى الناس»: ابى جعفر محمد بن حسن شيخ طوسى، كتاب الغيبة، ص 468؛ محمد بن محمد
بن نعمان شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 381؛ محمد بن جرير طبرى، دلائل الامامة، ص 260.
[3].« نزلت فى القائم و اصحابه ...»: محمد بن
ابراهيم نعمانى، الغيبة، ص 241، ح 37؛ سيد هاشم بحرانى، المحجّة فى ما نزل فى
القائم الحجّة، ص 39.
[4].« اذا قام القائم من آل محمد يقول: ايّها
النّاس! نحن الّذين وعدكم اللّه تعالى فى كتابه:\i الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ
فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ ...\E»: فرات بن ابراهيم كوفى،
تفسير فرات كوفى، ص 274، ح 371؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، ص 373، ح
166.
[5].« يملأ الارض عدلا و قسطا و نورا و برهانا
...»: احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 291؛ محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبة،
ص 237، ح 26؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، ص 350.
[6].« يحيى اللّه عزّ و جلّ بالقائم عليه
السّلام[ الارض] بعد موتها بكفر اهلها»: سيد شرف الدين حسينى، تأويل الآيات
الظاهرة، ص 638؛ سيد هاشم بحرانى، المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة، ص 376.