نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 51
3. نفوذ فرصتطلبانِ منوّرالفكر [/ تاريكفكر] و فراماسونرِ
وابسته به انگليس؛
4. عدم تجربه و بصيرت كافى مردم؛
5. توطئههاى روسيه.
نهضتى كه به رهبرى روحانيت براى تأسيس عدالتخانه و اجراى قوانين
اسلام عليه استبداد و ظلم قاجاريه پديد آمده بود، با فريبكارى انگليس و طرح
«مشروطه» در سفارت انگليس دچار انحرافى بزرگ گرديد. امامخمينى (قدس سره) در اين
باره مىفرمايد:
توطئهاى كه دولت استعمارى انگليس در آغاز مشروطه كرد، به دو منظور
بود: يكى كه در همان موقع فاش شد، اين بود كه نفوذ روسيه تزارى را در ايران از بين
ببرد و ديگرى همين كه با آوردن قوانين غربى، احكام اسلام را از ميدان عمل و اجرا
خارج كند.[1]
شهيد آيتالله شيخ فضلالله نورى بارها مىگفت:
مشروطهاى كه از ديگ پلوى سفارت انگليس سر بيرون بياورد، به درد ما
ايرانىها نمىخورد. مشروطهاى كه پيرمها براى آن سينه بزنند، به درد ما
مسلمانها نمىخورد.[2]
اين مسئله موجب شد حتى بين رهبران روحانى نهضت (همانند آيتالله
طباطبايى و آيتالله بهبهانى) و آيتالله شيخ فضلالله نورى اختلاف ايجاد شود و
آنان به دليل نداشتن بصيرت سياسى شيخ فضلالله نورى، با مشروطه- كه مجلس، قانون و
آزادى را مطرح مىكرد- همراه شوند و انحراف محتوايى و نفوذ عوامل انگليس را ناديده
انگارند؛ امرى كه در ميان آحاد مردم نيز به سبب نداشتن تجربه و بصيرت كافى پديد
آمد.
از اينرو پس از شهادت شيخ فضلالله نورى به دست مشروطهخواهان
انگليسى، علامه نايينى كتاب تنبيهالامَّه را كه در تأييد مشروطيت نوشته بود، جمع
كرد و آيتالله عبدالله مازندرانى نيز دچار غم و اندوه شديد شد. آخوندخراسانى كه
قصد عزيمت به ايران را داشت، مىگويد: «سركه انداختيم شراب شده است. مىروم ايران
خمرهاش را بشكنم.» اما در اثر