responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 97

غرض از اين اخبارات اين بود كه چند ماه قبل از اين، متنبه شده، در تدارك اقدام نمايى در آينده، بهانه نيارى و نگويى كه غافل بودم؛ ايام مساعد نشد كه تمامى اهالى در حوزه حكومت خود را جمع نمايم. پس مدتى است مديد كه از مزاحمت نفوس متكاثره جهان گرفتار ضيق النفس و از نعال مطايا، جرم زمين آهن پوش و از طنين ناى روئين، طاسچه عليين پرخروش گرديد. عجب است كه در اين اثنا، وضعى كه ايهام از جرأت مى‌نمايد، سرّا و جهرا، خيرا و شرّا از تو ظاهر نگرديد. لا سيما در اين حالت كه تلال و جبال آذربايجان از نشانه سم ستور لشكر منصور مانند سپهر پرهلال شده و حالا هم نه نام و نه نشانى از تو پيدا و نه اثرى از وجودت هويدا است. طورى مستور الحالى كه وجودت با عدم على‌السواست. لابد است كه هركس دعواى شمشير نمايد، مانند سپر سينه‌اش هدف تير تيز بايد ساخت و هر كه ادعاى سرورى داشته باشد، بايد كه مانند مغفر از خوردن زخم و ضربت شمشير و شش‌پر سرنتابد.

عروس ملك كسى در كنار گيرد تنگ‌

كه بوسه بر لب شمشير آبدار دهد

آنان كه در در حرز سلامت اختيار پرده‌نشينى نمايند، اسناد اسم مردى به آنها خطاست و آنان كه از مرگ مى‌ترسند، سوار اسب شدن و شمشير حمايل نمودن مر آنها را ناسزا، بيت:

در مرگ آن‌كس بكوبد به پاى‌

به زين اندرآيد، بجنبد ز جاى‌

حاليا سببش فهميده شد كه چرا به اين شدّت انزوا در زاويه خمول نموده و بدين درجه اختفا كرده‌اى، احتمال كلى دارد كه اين رعب و هراس از كثرت لشكر ظفر استيناس بر تو مستولى شده؛ اگر اين احتمال باعث باشد، محض مصلحت ازاله اين معنى، اينك چهل هزار لشكر نامدار از اردوى ظفر شعار جدا كرده، فرمودم كه فى ما بين سيواس و قيصريه در اردوى على حده بمانند. از براى هماورد، ارخاى عنان و فسحت ميدان بيشتر از اين نمى‌شود. اگر در طينت تو فى‌الجمله شمّه‌اى از غيرت و حميّت باشد، البته به ميدان جنگ ما آمده، مقابله با لشكرم خواهى نمود. در ازل و آزال هر چه مقدّر است، در معرض بروز جلوه‌گر خواهد شد.

ان شاء الله تعالى؛ و السلام على من اتبع الهدى.

حرّر فى اواخر اوّلى الجمادين سنة عشرين و تسعمائه. به يورت ارزنجان.[1] انتهى‌

روز هشتم ماه جمادى الآخر سال مذكور، منزل اردو، كاروانسراى مماخواتون شد.

چادرهاى اردو را در جايى زدند كه سلطان محمد فاتح در جنگ حسن بيگ آق‌قويونلو در آنجا اردو زده بود (و اين جنگ، اوّل جنگى است كه عثمانيان با ايرانيان نمودند؛ اما اين جنگ نه دينى بود و نه مذهبى؛ و سبب وقوع اين جنگ غرور و تفرعن حسن پادشاه و عدم هضم سلطان محمد فاتح بود كه در سال هشتصد و هفتاد و هشت [878] اتفاق افتاد و امير حسن‌


[1] - متن تركى نامه در: نوايى، شاه اسماعيل، صص 165- 166 به نقل از: منشآت فريدون بيك، ج 1، صص 383- 384

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست