تيمار دهند. و نيز حكمى به حضرت وليعهد
فرستادند كه علوفهچيان را كه قاسم بيك مرحوم حاكم احتمان نوشته بود، حسابشان را
رؤيت كرده و حقوق آنها را داده، مرخّص خانه فرمايند.
روز شنبه پنجم توقف. حكم شد كه قلعه فوجه را تعمير و ترصين كرده،
مقدار كافى ساخلو بگذارند. روز يكشنبه ششم در قريه عرجق كه در كنار جويى واقع است،
منزل گرديد، و حكم سخت به دياربكر فرستادند كه به قانون حسن پادشاه آققويونلو كه
معمول و داير بود عمل نموده، ادنى حركتى در خلاف آن ارتكاب ننمايند.
روز دوشنبه هفتم در ظاهر عين تاب منزل كردند. احكام مؤكّده همايونى
خطاب به بيگلربيگىهاى آناطولى و دياربكر و حاكم بايبورد نوشته و فرستاده شد كه
اموال ايران را به خصوص حرير آن مملكت را ابتياع ننمايند و داخل در خاك عثمانى
نكنند و لغات فارسى را نه در تكلّم و نه در انشا به كار نبرند و محرّرات را صرف
تركى بنويسند ولدى لاحتياج لغت از عربى اقتباس و استعمال نمايند و بعد از اين درس
فارسى نخوانند.
استطراد: مىگويند يكى از علماى دنياپرست، اغماض از جوازى كه ابو
حنيفه به خواندن ترجمه فارسى فاتحه و سور سائره قرآن را در نماز داده است نموده،
فتوى داد كه هر كسى فارسى بخواند، نصف دين او معدوم خواهد شد؛ زيرا كه زبان فارسى،
زبان مجوس بود، حالا هم زبان قزلباشان است. بنابراين غدغن گرديد و شاعرى شنيده هجو
كرد كه اين چند بيت از آن جمله است.
ويروب
فتوى ديمش بير ملحد دوران كه هر كيمسه
اوقورسه
فارسى ايماننگ نصفى اولور معدوم
آديوث
فلك جدّك عجم سن كه معلم سن
ديمك
كه سنده يوق ايماندن ذرهاى مشئوم
خجالت
چكمدنمى حكم «السلمان منّا» دن
كه
قيلدك خلقى اوچماغ ديلنى تحصيلدن محروم
منشأ و مورد مثل مشهور «هر كيم اوقور فارسى گيدر ديننگ ياريسى»[1] كه اكنون هم در آناطولى دائر است،
گويا همين فقره بوده است. انتهى
روز سهشنبه هشتم توقف، حكم مؤكّد همايونى به اميرالامراى حلب
فرستاده شد كه از ايرانيان به هر قدر در ولايت حلب به دست بياورند، در هيچ جا توقف
نداده، به اسلامبول روانه نمايند. روز چهارشنبه نهم اردوى همايون حركت به سمت
دياربكر و موكب همايون
[1] - هر كسى فارسى بخواند، نيمى از دينش از ميان
مىرود.