responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 159

مفهوم، محصّل آن به استعارات لايقه و عبارات لايقه اتحاد محلّى است، مقابله كرده، مكنوزات مضامين كلمات مرتبه و تراكيب عبارات مهذّبه آن دانسته شد و استعارات ارجمندش مبيّن و ظاهر شده، الفاظ مرشحه و معانى منقّحه آن كه حاكى احوال و ماجراى واقعه فيما بين اسلام و قزلباش اوباش بود، به تفصيل روشن و ظاهر گشت. در واقع بر سلاطين اسلاميه ذوى القدر، لازم و واجب، بل فرض عين و عين فرض است كه هر بار نواميس الهيه و شرايع نبويه در ظلام ظلم مخالفان دين و دولت و معاندان ملك و ملت مختفى كرده، به ضرب سيوف بواتك و طعن رماح فراتك هتك پرده فتنه و فساد نمايد تا كه ثواقب كواكب، شرايع نبويه عالم را پرنور كرده، اشتعال از جور و اعتساف به جريان تيغ آبدار منطفى گردد؛ آن چيز كه مقتضاى امارت و مستدعاى ديانت بود، وضوح و سنوح يافته است.

بعده: آنهاى رأى سامى آن است كه چون عنايت حى بر دوام چمن ايّام بهشت‌نشان اسلام را به ازاهير حصول مرام، رشك گلشن مينافام كرده، در مواضع عديده، بر اعداى دين فتوحات كلّيه ميسّر كرده، از مهبّ نسيم نصرت و ظفر «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ»[1] تنسّم نموده، در حق آنها «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»[2] «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»[3] موافق آمد تا كه دياربكر و كردستان و قلاع و تلال و جبال مع لواحق و مرافق و صياصى و فيافى و نواحى، مستخلص و از جمله مضافات ممالك محميه‌ام شده، و اهالى آن ديار عموما مستأمن گشته، فحواى «ناموا فى مضاجعهم آمنين و اطمأنّوا فى مساكنهم ساكنين) را مشاهده نمودند «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»[4] آخر كار به اين حالت طاقت نياورده، از روى مسكنت متواليا ايلچى‌ها فرستاده، به انواع تضرّع و ابتذال و اصناف تذلّل نيازمندى‌ها نموده، پيام داد كه به هر نحوى مى‌خواهيد از براى صلح حاضرم. چون ملكات طبيعت رويه‌اش قابل زوال نبود، مصرع:

«كه زنگى بشستن نگردد سفيد»

و علم شريفم محيط بود كه مجبول به فرط تهوّر و خودرايى و وفور تهتك و سبكساريست، از آن جهت به موجب، مصرع:

«اذا أنت أكرمت اللئيم تمرّدا»

قطعا ملتفت احوال و اقوال آنها نگشته، مقرّر حال سابق شدم.

حاليا به همت علّيه پادشاهانه‌ام، واجب و لازم آمد كه عنان عزيمت همايون را منصرف به قلع و قمع فتنه و فساد ساخته، ان شاء الله العزيز به تيغ آبدار روى زمين را از اوساخ وجودشان تنظيف نموده، از جريده عالم بالكليه، سواد وجودشان را محو و ازاله نمايم تا كه حسب حال آنها «من سلّ سيف البغى قتل به» شده، به نتيجه آمالشان نيز «من زرع الإحن‌


[1] - توبه، 25

[2] - حشر، 15. آيه‌\i« بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»\E در ادامه اين آيه آمده كه چنين تركيبى در قرآن نيست.

[3] - انعام، 45. در متن اصلى، به اشتباه اين آيه با آيه 227 سوره شعراء درآميخته است.

[4] - اعراف، 43

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست