نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 222
چنين است: «آيا ذلّت حيات را برگزينم يا عزّت مرگ را كه هردو را
خوراكى ناپسند مىبينم. اگر ناچار بايد يكى را برگزيد به نيكى سوى مرگ راهسپر باش»
آنگاه، شب ميان دو گروه حايل شد و زيد زخمهاى بسيار برداشت و تيرى به پيشانى او
رفته بود. يكى را مىجستند كه تير را درآرد؛ حجامتگرى را از يكى از دهكدهها
آوردند و گفتند قضيه را نهان دارد. وى تير را درآورد و زيد در دم به شهادت رسيد.
او را در جوى آبى دفن كردند و خاك و علف خشك بر آن ريختند و آب بر آن گذر دادند.
حجامتگر به هنگام دفن وى، حضور داشت و محل را بدانست و صبحگاهان پيش يوسف رفت و
محلّ قبر را بدو خبر داد. يوسف نيز زيد را از قبر برآورد و سرش را پيش هشام
فرستاد. هشام بدو نوشت:
«وى را برهنه بياويز» يوسف، نيز وى را به همان ترتيب بياويخت و زير
دار وى ستونى بساخت. ابو بكر بن عبّاس و جمعى از اخباريان، گفتهاند: كه زيد پنجاه
ماه برهنه بر دار بود، اما هيچكس عورت او را نديد كه خدا وى را مستور داشته بود.
شهادت وى به سال 121 و به قولى 122 هجرى بود.
(مروج الذهب، مسعودى. مقاتل الطّالبييّن، ابو الفرج اصفهانى. منتهى
الآمال، محدّث قمى. تتمة المنتهى، محدّث قمى. براى اطلاع بيشتر دربارهى زيد، رك:
رهبر انقلاب خونين كوفه، زيد بن على بن الحسين، سيّد عبد الرّزاق الموسوي المقرّم،
ترجمهى عطاردى. زيد شهيد انتقامگر، محمّد محمّدى اشتهاردى).
3- كناسه
شناختن دقيق محل كناسهى كوفه، امروز كار آسانى نيست. مىتوان گفت،
محلّ معروف در مشرق ذى الكفل، محل كناسه باشد. پس محل دار زدن زيد نزديك نخيله كه
همان عبّاسيه مىباشد، واقع شده زيرا محلّ تردّد مردم بوده است. يعقوبى در البلدان
از كناسه با نام محلّ معروف، ياد مىكند. اصطخرى در توصيف كوفه گويد: يكى از
محلههاى عمدهى كوفه، محلّهى كناسه بود واقع در حاشيهى بيابان و در ميان
نخلستانى كه خرمايى بسيار نيكو داشت.
(ر. ك: البلدان، يعقوبى. سرزمينهاى خلافت شرقى، لسترنج، ترجمهى
محمود عرفان، رهبر انقلاب خونين كوفه، المفرّم).
نام کتاب : ادبيات سياسى تشيع نویسنده : آيينه وند، صادق جلد : 1 صفحه : 222