گزار[1]) ذكر شده كه به طور كلى درباره
تصوير بدون تجسّم است؛ زيرا مورد آنها وجود تصوير در پرده، در متكا و پشتى و مانند
آن است كه بافته شده يا دوخته شده است، يا تعبير به قرار دادن آنها زير پا يا به
عنوان زير انداز است كه قرينه بر مجرد نقش حيوان است و دلالت دارند بر اينكه در
حال نماز بهتر است اين تصاوير رو به روى انسان و در جهت قبله نباشند و اصل مشروعيت
وجود آنها را مسلّم و مفروغعنه گرفتهاند.
برخى ديگر
از روايات، اطلاق دارند و شامل مجسمه هم مىشوند، يا اينكه هم مجرد نقش و هم مجسمه
را مورد نظر قرار دادهاند و دلالت دارند كه نمازگزار در حال نماز اگر سر تمثال را
بشكند يا بهگونهاى آن را بپوشاند نماز اشكالى ندارد، يا مورد برخى، بازى كردن با
صورت و تمثال است كه باز قرينه بر مجسمه بودن آن است، نه عكس.
اين روايات
به وضوح بر جواز نگهدارى تصوير و داشتن آن دلالت دارند، حتى اگر به صورت مجسمه
باشد.
يكى از اين
روايات مطلق، روايت على بن جعفر است كه مىگويد:
وسألته
عن رجل كان في بيته تماثيل أو في ستر ولم يعلم بها وهو يصلّي في ذلك البيت ثم علم.
ما عليه؟ فقال:
«ليس
عليه فيما لا يعلم شيء؛ فإذا علم فلينزع الستر وليكسر رؤوس التماثيل».[2]
در اين
حديث تمثال را از تصوير در پرده تفكيك كرده و قسيم آن قرار داده و خود قرينه بر
مجسمه است و امر به كسر رأس هم شاهد ديگر است.
در نوع
روايات مزبور، راوى اصل وجود تمثال را در منزل مسلّم و مفروغ عنه گرفته و تنها از
حال نماز پرسيده است كه آيا در اين بيت نماز ايرادى دارد؟ امام (ع) نيز با سكوتش
تقرير كرده كه اصل وجودش بلامانع است و تكليف نماز در آن خانه را بيان