نام کتاب : قانون مدنى و فتاواى امام خمينى(با تحقيق جديد) نویسنده : كيائى، عبد الله جلد : 1 صفحه : 512
تغيير داده است، پس
اگر به نقيصه باشد، خود آن را مىگيرد و براى گرفتن ارش به خريدار مراجعه مىكند،
چنانكه گذشت. و اگر به زياده باشد: يا اين زياده صفت محض است مانند آرد كردن گندم
و شستن لباس و ريختن نقره؛ و يا صفتى است كه مشوب به عين است مانند رنگ كردن، در
صورتى كه عرفاً داراى عين باشد؛ و يا عين محض است مانند درختكارى و زراعت و
ساختمان كردن. امّا (صورت) اوّل: پس اگر زياده، دخالتى در زيادى قيمت نداشته باشد،
براى گرفتن عين رجوع مىكند و چيزى به عهده وى نيست، چنانكه بر عهده مشترى چيزى
نيست. و اگر زياده، در زيادى قيمت دخالت داشته باشد رجوع به عين مىكند و در اين
جهت كه زيادى قيمت براى مشترى باشد به خاطر آن صفت (كه او به مبيع افزوده است)، پس
بايع، عين را مىگيرد و زيادى قيمت را به او مىپردازد، يا آنكه مشترى با او در
قيمت شريك باشد، پس فروخته مىشود و ثمن بين آن دو به نسبت تقسيم مىشود، يا آنكه
مشترى به نسبت آن زياده با او در عين شريك باشد، يا آنكه عين، مال بايع باشد و
مشترى مزد كارش را ببرد، يا آنكه براى مشترى اصلًا چيزى نباشد، چند وجه است، كه
قوىترين آنها دوّمى است، ولى بايع ملزم به بيع نمىباشد، بلكه حق دارد مبيع را
بگيرد و آنچه را كه مال مشترى است به نسبت به او بپردازد. امّا (صورت) دوم: پس
همين وجوهى كه ذكر شد در آن هم جارى مىشود. و امّا (صورت) سوم: پس بايع به مبيع
رجوع مىكند و درخت كاشته شده و مانند آن مال مشترى است و بايع نه حق دارد او را
به كندن و خراب نمودن و نه به ارش الزام كند و نه به باقى گذاشتن آن ولو مجاناً،
ملزم نمايد؛ چنانكه مشترى حق ابقاى آن را مجاناً و بدون اجرت ندارد، پس بر مشترى
لازم است يا آنها را با اجرت باقى بدارد و يا آنها را بكند و گودىها را پر كند
و نقصى كه بر زمين وارد شده است جبران نمايد. و بايع حق دارد او را به يكى از دو
امر ملزم كند. البته اگر امكان كاشتن آنچه كنده شده باشد به طورى كه تغييرى در آن-
مگر عوض شدن جاى آن- پيدا نشود، بايع مىتواند او را به آن الزام نمايد و ظاهراً
در اين جهت، فرقى بين زراعت و غير آن نيست. وامّا اگر (اين زياده) به امتزاج باشد،
پس اگر با جنس ديگرى
نام کتاب : قانون مدنى و فتاواى امام خمينى(با تحقيق جديد) نویسنده : كيائى، عبد الله جلد : 1 صفحه : 512