خوار و
بىمقدار ساخت، آشفتگى اوضاع روم، كمتر از آشفتگى اوضاع رقباى خود در فارس نبود و
جزيرة العرب اوضاعى بهتر از آن دو نداشت و همه در لبه گودالى از آتش قرار داشتند.
قرآن
كريم بهگونهاى بسيار رسا و بليغ گوشهاى از زندگى اسفبار بشر را در آن دوران
شرح داده، چنانكه مهتر اهل بيت، على بن ابى طالب عليه السّلام در تعدادى از
خطبههاى خود از اوضاع دردناكى كه با آن همدوران بوده تصويرى ملموس ارائه داده
است. از جمله در توصيف اوضاع جامعهاى كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم
در آن به رسالت مبعوث گرديد، مىفرمايد:
هنگامى
خداوند رسالت را بر عهده او گذارد كه مدتها از بعثت پيامبران پيشين سپرى شده بود
و ملتها در خواب عميقى فرو رفته بودند، فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته بود
كارهاى خلاف ميان مردم گسترش يافته بود و آتش جنگ زبانه مىكشيد.
روشنايى
از دنيا رخت بربسته بود و مكر و فريب ظاهر گشته بود. برگهاى درخت زندگى به زردى
گراييده بود و از ثمره زندگى خبرى نبود. آب حيات انسان به زمين فرو رفته بود و
نشانههاى هدايت فرسوده شده بود. پرچمهاى هلاكت و بدبختى آشكار شده بود، دنيا با
قيافهاى زشت به اهلش مىنگريست و با چهره درهمكشيده با علاقهمندانش روبرو بود.
ميوه آن درخت، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در بيرون شمشير
حكومت مىكرد.[1]
در
اوضاعى چنين دشوار كه بشر آن را پشتسر مىگذاشت، نور الهى درخشيد و بندگان خدا و
ديار آنان را روشنايى بخشيد و به زندگى ارزشمند و
[1] .« أرسله على حين فترة من الرسل و طول هجعة من
الأمم و اعتزام من الفتن، و انتشار من الأمور و تلظّ من الحروب، و الدنيا كاسفة
النور، ظاهرة الغرور، على حين اصفرار من ورقها، و إياس من ثمرها، و اغورار من
مائها، قد درست منار الهدى، و ظهرت أعلام الردى، فهى متجهّمة لأهلها، عابسة فى وجه
طالبها، ثمرها الفتنة، و طعامها الجيفه، و شعارها الخوف، و دثارها السيف» نهج
البلاغه خطبه( 89).