توبهات اى شيخ به حق شد قبول
حشر تو با عترت پاك رسول[1]
خطبه امام سجاد (ع) قلب مردم شام را آتش زد و خلق را منقلب كرد تا به حدى كه همه به يزيد و بنى اميه بدبين شدند و به مظلومى آل على عليهم السّلام گريستند:
زآتش دل نطق شه انس و جان
ريخت به خاك آبروى آسمان
ساختچه خورشيد عيان خويش را
كرد خجل انجم بد كيش را
شام پرآشوب شد از نطق شاه
بزم پر از ناله شد و درد و آه
بزم طرب انجمن داد شد
تا بفلك ناله و فرياد شد
زان سخنان مردم نادان شام
نادم و انگشت به لب خاص و عام
چون سخن شاه به پايان رسيد
بر دل خلق آيت رحمان دميد
ديده مردم همه خونبار گشت
در غم اولاد نبى زار گشت
خلق از آن فتنه پشيمان شدند
از ورق كفر در ايمان شدند
شامى دنيا طلب شوم پست
زان دم قدسى شدى ايزدپرست
گفت يكى آه كه سبط رسول
گشته چنين خوار يزيد جهول
گفت يكى دختر زهرا چرا
گشت اسير ستم و ماجرا
گفت يكى آه كه زين العباد
سبط رسول است و امير رشاد
واندگرى گفت صد افسوس و آه
كشته شد آن مظهر لطف اله
واى بر اين امت زشت زبون
كز پسر فاطمه ريزند خون
الغرض آن نطق جهان زار كرد
منقلب آن قوم تبهكار كرد
موسى از آن ناطقه اژدرى
دم زد و بشكست صف ساحرى
ناطقهاش چون دم روح الامين
روح دگر تافت در آن سرزمين
[1] - همان، جلد 2، ص 331- 334.