responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 377

فصل سوم: نگاهى به برخى عقايد ابن تيميه‌

ابن تيميه وتشبيه‌

يكى از بالاترين و ارجمند ترين معارف راجع به خداوند متعال معارفى است كه اسلام آن را پيشكش كرده است. ما در هيچ دين و آيينى معارف الهى را آن‌گونه كه قرآن پيشكش مى‌كند سراغ نداريم. مثلًا در قرآن آمده است: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ؛ هيچ چيز مانند خدا نيست» و يا مثلًا اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام در خطبه معروف خود راجع به معارف الهى مى‌فرمايد:

«أول الدين معرفته، وكمال معرفته التصديق به، وكمال التصديق به توحيده، وكمال توحيده الإخلاص له، وكمال الإخلاص له نفى الصفات عنه، لشهادة كلّ صفة أنها غير الموصوف، وشهادة كلّ موصوف أنه غير الصفة، فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه، ومن قرنه فقد ثنّاه، ومن ثنّاه فقد جزّأه، ومن جزّأه فقد جهله، ومن جهله فقد أشار إليه، ومن أشار إليه فقد حدّه، ومن حدّه فقد عدّه؛[1] اول دين شناخت خداست و كمال شناخت خدا تصديق اوست و كمال تصديق او توحيد است و كمال توحيد او اخلاص‌

به اوست و كمال اخلاص به او نفى صفات از خداست.[2] چون هر صفتى گواهى مى‌دهد كه وى غير موصوف است و نيز هر موصوفى شهادت مى‌دهد كه او غير از صفت است (و در نتيجه دو چيز هستند.) پس اگر كسى خدا را (چنين) وصف نمايد، به درستى او را همراه (چيزى) قرار داده است. و اگر كسى خدا را همراه (چيزى) قرار دهد، او را دو تا دانسته است. و هر كسى خدا را دو تا داند، اورا تجزيه (به اقسام متعددى) نموده است. و هر كسى او را تجزيه نمايد، او را نشناخته است. و هر كسى خدا را نشناسد، (او را در مكانى قرارا داده) و به او اشاره نموده است. و هر كسى به او اشاره نمود، او را محدود نموده است. و هر كسى اورا محدود نمايد، او را شمرده است.»

البته اين تنها قطره‌اى از آن بحر بى‌كرانى است كه اسلام در مورد معارف وتوحيد الهى به ارمغان آورده است و طالبين مى‌توانند به كتاب‌هاى مخصوص كه در اين زمينه نگاشته شده مراجعه نمايند.

نكته جالب اين است كه ابن تيميه و امروزه وهابيت با صراحت مى‌گويند: خداوند متعال بالاى عرش نشسته است. خيلى روشن است لازمه چنين اعتقاد جسمانيت است، ولى با اين وجود وهابى‌ها ديگران را متهم مى‌كنند كه قائل به‌


[1] . نهج البلاغه، خطبه 1.

[2] . يعنى اين كه از ذات خداوند متعال بايد صفات را نفى نماييم به اين معنا كه خدا را چنين وصف ننماييم كه لازمه‌اش تركيب خداوند متعال ز ذاب و صفات باشد. مثلًا اگر ما شخصى را به صفت« عالم» بودن وصف نماييم، حتماً صفت« علم» غير از ذات آن شخص است و در نتيجه او و صفتش دو چيز مى‌شوند و اين مركب بودن است. در مورد انسان‌ها چنين وصف نمودن اشكالى ندارد، ولى در مورد خداوند متعال چنين نيست. ذات خداوند متعال و صفاتش عين يكديگر هستند. مثلًا ذات الهى و عالم بودنش عين هم هستند. چنين نيست كه ذات خدا( موصوف) چيزى باشد و« عالم» بودنش( صفت) چيز ديگر.

نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس    جلد : 1  صفحه : 377
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست