نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 40
تفاوتى».سپس حمل را به اقسامى تقسيم
نمودهاند.يكى از آن تقسيمات،اين است كه حمل،يا حمل اولى ذاتى است يا حمل شايع
صناعى.
حمل اولى ذاتى يعنى حمل مفهومى كه موضوع
و محمول،مفهوما با يكديگر اتحاد دارند و تغايرشان اعتبارى است(يعنى به اجمال و
تفصيل است)؛مانند:
الانسان حيوان ناطق.
حمل شايع صناعى آن است كه موضوع و
محمول،مفهوما متغايرند،ولى مصداقا اتحاد دارند و يكى هستند؛مانند:زيد عالم.
پس در حمل اولى،ملاك اتحاد در مفهوم است
و در حمل شايع،اتحاد در مصداق.
با بيان اين مقدمه،مىگوييم ما يك نسبت
ابتدايى داريم كه به حمل اولى ذاتى، نسبت ابتدايى است؛يعنى مفهوما نسبت است كه با
لفظ«النسبة الابتدائيه»از او حكايت مىشود.ولى يك نسبت ابتدايى داريم كه به حمل
شايع صناعى،نسبت ابتدايى است؛يعنى حقيقتا و خارجا نسبت ابتدايى است كه هرگز به
تنهايى قابل تصور نيست،بلكه مثلا نياز به تصور سير و نجف دارد.اين نسبت را با
لفظ«النسبة الابتدائيه»يا«الرابط»نمىتوان بيان كرد و حكايت نمود،بلكه با
لفظ«من»از او حكايت مىشود و قسم اولى فقط مفهوما نسبت است؛يعنى معناى نسبت
ابتدايى را دارد؛در مقابل نسبت انتهايى و استعلايى و...ولى مصداقا نسبت نيست،بلكه
طرف نسبت است.لذا«النسبة الابتدائيه نسبة بالحمل الاولى و ليس بنسبة بالحمل الشائع
الصناعى».
حال،حروف،براى آن مفهوم كلى مستقل-كه
هرگز در خارج يافت نمىشود- وضع نشده،بلكه براى اين نسبتهاى جزئى وضع شده است كه
همواره متقوم به طرفين است و هيچگاه جداى از منتسبين،قابل تصور و تحقق نيست.
پس ما يك نسبت داريم كه با كلمۀ«النسبة
و الرابطة»از او حكايت مىشود و به حمل اولى نسبت است(يعنى مفهوما نسبت است).ولى
يك نسبة داريم كه با حروف و هيئتها از آن حكايت مىشود و آن عبارت است از همان
نسبت به حمل شايع و مصاديق نسبت حروف براى اينها وضع شده،نه براى آن اولى.
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 40