نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 349
ب.يا از عوارض خارجى آن ماهيت است.
و شق ثالثى ندارد،در صورتى كه محمول از
ذاتيات باشد يا تمام ذاتيات شىء را يعنى جنس قريب و فصل قريب را محمول قرار دادهايم
و يا بعض ذاتيات شىء را يعنى جنس تنها يا فصل تنها را اگر محمول تمام ذاتيات
باشد،نام اين حمل،حمل اولى ذاتى است،كه ملاك اتحاد مفهومى است و تغاير بالاعتبار
است،يعنى بالاجمال و التفصيل،و اين قسم از حمل،مختص به حدود تامۀ
اشياست؛مثل:الانسان حيوان ناطق.و اگر محمول بعض ذاتيات باشد،نام اين حمل،حمل شايع
صناعى است كه موضوع و محمول مفهوما متغايرند ولى مصداقا متحدند و اين قسم از
حمل،مختص به حدود ناقصۀ ماهيات است؛مثل:الانسان حيوان يا الانسان ناطق و...
اما در صورتى كه محمول ما از عوارض
خارجى باشد،مثل:الانسان كاتب الانسان عالم و...
مقدمتا بايد بدانيم كه در اين صورت نمىتوانيم
نظرمان را منحصر كنيم به ذات و ذاتيات و از امور خارجى قطعنظر كنيم بلكه حتما
بايد ماهيت را با اين امر خارجى مقايسه كنيم و بسنجيم؛سپس حكم كنيم،به دليل اينكه
از طرفى قطعنظر كردن از جميع امور خارجى و از طرفى حمل نمودن امر خارجى بر اين
ماهيت،قابل جمع نيستند و متناقضاند؛ما در قضيه بايد موضوع را تصور كنيم،بايد
محمول را تصور كنيم،بايد نسبت بينهما را تصور كنيم،سپس حكم كنيم و بدون اينها حكم
و تصديق امكان ندارد؛پس بايد ماهيت را نسبت به آن امر خارجى مقايسه كنيم و هنگامى
كه مقايسه نموديم،واقع امر از سه حال خارج نيست:
يا ماهيت،نسبت به آن امر خارجى،بشرط شىء
است و يا بشرط لا است و يا بشرط قسمى،و لا رابع لها،چون لا بشرط مقسمى اعتبار
مستقلى در قبال آنها نيست تا شق رابعى باشد.
با حفظ اين مقدمه،مىگوييم:
آن امر خارجى كه ماهيت را با او مقايسه
نمودهايم،از دو حال خارج نيست:يا خود همان امر خارجى محمول است و بر اين ماهيت
حمل شده و يا غير آن امر خارجى
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 349