نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 343
جناب مظفر مىفرمايد:«حق با دستۀ دوم
است»،اما براى بيان اين مطلب،سه نكته را مقدمتا بايد ذكر كنيم و البته مطالب،مشكل
است و بحثهاى دقيق فلسفى و منطقى دارد و لذا عنايت بيشترى لازم است و نخست از شما
محصلين كتاب عذرخواهى مىكنيم.
1.اعتبارات ماهيت
بحث در اين بود كه آيا موضوع له اسماى
اجناس،ماهيت مطلقه است و يا ذات ماهيت با قطعنظر از اطلاق آن؟
به عبارت ديگر،هنگامى كه واضع مىخواسته
اسماى اجناس را وضع كند،آيا دو چيز را ملاحظه نموده،يكى ذات ماهيت(كه حيوان ناطق
است مثلا)و يكى مطلق بودن آن،يعنى قابل صدق بودن بر هر فردى از افراد خودش؟آيا هر
دو را تصور نموده و لفظ انسان را در مقابل آن دو وضع كرده؟يا تنها ذات ماهيت را
تصور نموده و در برابر او وضع كرده و در هنگام استعمال هم،در همين معنا استعمال مىشود،اما
اطلاق و ارسال،از راه مقدمات حكمت استفاده مىشود؟
در مسئله دو نظريه وجود داشت و جناب
مظفر نظريۀ ثانى را انتخاب كرد ولى فرمودند:به منظور توضيح اين قول،ناچاريم سه مطلب
را در اينجا بيان كنيم تا كاملا مراد و مقصود روشن گردد.
مطلب اول:
دربارۀ اعتبارات
ماهيت است(اعتبارات،يعنى ملاحظات و توجه ذهن ما به ماهيت كه ذهن ما مىتواند ماهيت
را چندين نحوه لحاظ كند و مورد توجه و مطالعه قرار دهد و سپس براى او احكامى صادر
نمايد).
به طور كلى،ماهيت و طبيعت و ذات،در محيط
ذهن ما،دو نوع ملاحظه و مورد نظر واقع مىشود:
گاهى ذهن ما ماهيت را من حيث هى هى
ملاحظه مىكند(ماهيت مهمل)كه توضيحش بعد مىآيد،و گاهى ذهن ما ماهيت را در مقايسه
با امور خارجى ملاحظه مىكند(لا بشرط مقسمى).
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 343