نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 337
صدق بر هريك از آنها است ولى اطلاق
احوالى در موردى است كه و لو افراد متعددى نباشد و يك فرد باشد اما اين يك فرد
حالات مختلفى دارد:مثلا زيد يا در حال سواره بودن است و يا پياده بودن،حال مرض و
سلامتى و...كه لفظ زيد به لحاظ اين احوالات اطلاق دارد،يعنى قابل صدق بر هر حالى
است.
با حفظ اين مقدمه،مىگوييم:
مشهور ميان علما آن است كه اطلاق و
تقييد را تنها در محدودۀ اسماى اجناس، اسماى نكره و اعلام جنس،جارى مىدانند اما در اعلام شخصى و
در اسم معرف به الف و لام عهد و در الفاظ عامه،اطلاق و تقييد را جارى نمىدانند،به
جهت اينكه در علم شخص و معرف به لام عهد،ارسال و شيوعى نيست و قابل صدق بر افراد
كثير نيستند بلكه تنها يك فرد را شامل مىشوند و در عمومات هم ارسال و شيوع،
استغراقى است يعنى شامل تمام افراد مىشود نه يك فرد غير معين؛لكن ما مىگوييم:
در اين موارد ثلاثه هم،اطلاق و تقييد راه
دارد،اما اطلاق احوالى و نه افرادى.به اين بيان:
اگر ما مىشنويم كه اعلام شخصى اطلاق و
شيوع ندارند چون بر بيش از يك فرد دلالت ندارند،كسى خيال نكند كه پس نمىتوان
اعلام شخصى را مطلق ناميد؟خير، اطلاق افرادى ندارد ولى اطلاق احوالى دارد به جهت
اينكه وقتى مولى مىگويد:اكرم محمدا،محمد اگرچه قابل صدق بر افراد كثير نيست بلكه
دلالت بر يك فرد دارد ولى اين يك فرد،حالات مختلفى دارد(از ركوب و پياده بودن،كوچك
و بزرگ بودن و...) كه به لحاظ احوالاتش مىتواند مطلق باشد و يا مقيد باشد كه
مثلا:اكرم محمدا ان كان راكبا.
و ايضا اگر ما مىشنويم كه اسم معرف به
لام عهد،اطلاق ندارد و قابل صدق بر افراد كثير نيست،كسى خيال نكند كه پس به هيچ
وجه نمىتوان معرف به لام عهد را مطلق ناميد؟خير،اطلاق افرادى ندارد ولى اطلاق
احوالى دارد به جهت اينكه همين فرد واحد معين،داراى حالات گوناگون است كه مولى به
لحاظ حالات مىتواند امرش را مطلق بياورد(اگر حال معينى در غرض او دخيل نباشد)و مىتواند
مقيد كند.
و ايضا اگر مىشنويم كه بر عمومات نمىشود
نام مطلق نهاد،چون عام شامل كليۀ
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 337