نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 166
انجام عمل در آن زمان».
2.جملههاى شرطىاى كه در شرع مقدس وارد شده(از قبيل:«اذا دخل الوقت
فصل»و«اذا تطهرت فصل»يا«اذا كنت مستطيعا يجب عليك الحج»و يا«اذا كنت متمكنا من
النصاب فزك»و...)آيا اين شرطها شرط اصل وجوب هستند يعنى نفس تكليف مشروط به
اينهاست و تا مادامىكه اين شرط نيامده،وجوبى و تكليفى در كار نيست و يا اين شرطها
شرط واجب و مكلف به و امتثال هستند يعنى قبل از حصول اين شرايط هم،تكليف هست لكن
امتثال اين تكليف،مشروط به حصول اين شرط هست.به عبارت ديگر،آيا اين شرايط،شرايط
مدلول مادۀ امرى هستند كه در جزاء ذكر شده و يا شرايط مدلول هيئت آن امر هستند.مثلا
اذا دخل الوقت فصل.امر،كلمۀ «صل»است؛مادۀ آن«صلاة»است كه اسم است براى آن فعل معين خارجى؛و هيئت امر،دال بر وجوب و
تكليف است.حال آيا شرط دخول وقت،شرط وجوب است كه مدلول هيئت امر باشد و يا شرط واجب
است كه مفاد مادۀ امر باشد؟
در مسئله دو نظريه وجود دارد:
1.مشهور اصوليان مىگويند شرايطى كه در جملههاى شرطى هست،شرط اصل وجوب
است.
2.و لكن شيخ انصارى و صاحب فصول مىگويند«اين شرطها شرط واجب است».اما صاحب
فصول،در خصوص شرطهاى زمانى،مىگويد«مثل:اذا دخل الوقت»؛و نام او را مىگذارد«واجب
معلق».و شيخ انصارى در كليۀ واجبات مشروطه مىگويد«چه شرط آنها زمان باشد،مانند:اذا دخل الوقت و چه
غير زمان،مانند:ان تطهرت فصل و...
نتيجۀ دو نظريه:اگر
شرطها شرط اصل وجوب و شرط مفاد هيئت امر باشند، نتيجهاش آن است كه واجب،واجب
مشروط است و مادامىكه اين شرط نيامده، وجوبى هم نيست؛پس تحصيل مقدماتش هم لازم
نيست قبل از آمدن شرط.و اگر اين شرايط،شرط واجب و مدلول مادۀ امر باشند،در
اين صورت،نتيجهاش آن است كه واجب،نسبت به اين شروط،واجب مطلق است يعنى قبل از
آمدن اين شرايط هم،
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 166