نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 152
2.در فلسفه و اصول گفته مىشود ما يك صرف الوجود طبيعت داريم و يك مطلق
الوجود طبيعت.
صرف الوجود آن است كه:اين طبيعت،در كتم
عدم نماند و از ظلمت عدم به نور هستى خارج شود.و خاصيت صرف الوجود آن است كه صرف
الوجود يوجد باول وجود الطبيعة؛كه همان وجود نخستين را صرف الوجود مىگويند و وجود
ثانى و ثالث را صرف الوجود نگويند؛لذا گفتهاند:صرف الشىء لا يتثنى و لا يتكرر.دو
بردار نيست قابل تكرار هم نيست.
مطلق الوجود طبيعت،اعم است از صرف
الوجود طبيعت يعنى بر وجود اول طبيعت صدق مىكند و بر وجود دوم و دهم و هزارم و
ميليونم هم صادق است.چون تمام اينها وجودات طبيعت است يعنى طبيعت به وجود اينها
در خارج موجود است.
با توجه به اين دو مقدمه مىگوييم:
هنگامى كه مولى عبد خود را به انجام
كارى دعوت مىكند و از او اتيان به فعلى را طلب مىكند(مثلا مىگويد«اقيموا
الصلاة»يا«اضرب زيدا»،در اينجا مطلوب مولى محتمل است يكى از امور ثلاثه باشد و
هركدام كه باشد،نتيجۀ عملىاش با ديگر احتمالات متفاوت خواهد بود:
1.احتمال مىدهيم مطلوب مولى،صرف وجود طبيعت باشد به نحو لا بشرط از وحدت و
تكرار؛يعنى همينقدر مولى مىخواهد كه اين طبيعت در كتم عدم نماند و از تاريكى
نيستى به روشنايى هستى درآيد و بيش از اين مطلوبى ندارد كه حتما اين طبيعت را يكبار
ايجاد كنى يا صد بار؛يكبار هم كه شد،در ضمن يك فرد باشد يا صد فرد.در اين
صورت،چون مطلوب مولى ايجاد نفس طبيعت است لا غير،اين مطلوب،بر نخستين وجود از
وجودات اين ماهيت منطبق مىشود و انطباق كه آمد، عقل حكم مىكند به«اجزاء و مجزى
بودن»و مىگويد:كفايت مىكند الانطباق قهرى و الاجزاء عقلى.چون مطلوب،ايجاد طبيعت
بوده و آنهم توجد بوجود فرد ما.
نتيجۀ احتمال
اگر مكلف،مأمور به را دو بار يا صد بار
اتيان نمايد،اينجا عنوان امتثال،به همان اتيان
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 152