responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 115

كدام طلب،معناى امر است؟طلب(چنان‌كه در بحث بعدى خواهد آمد)بر سه قسم است و هر طلبى را امر نگويند بلكه امر عبارت است از خصوص طلب عالى از دانى.بنابراين تفسير كردن و معنا كردن امر را به طلب به طور كلى،اين تفسير به اعم است.بايد گفت امر به معناى طلب عالى از دانى مى‌آيد.

و اما شىء:شىء بر سه قسم است و يا در سه مورد به كار مى‌رود:

1.جواهر،مثل انسان و فرس و...

2.افعال،مثل كتابت و خياطت و اكل و شرب و...

3.صفات،مثل علم و قدرت و...

با روشن شدن معانى شىء،مى‌گوييم كه هر شيئى معناى امر نيست بلكه خصوص شيئى كه از افعال و يا صفات باشد به او«امر»گفته مى‌شود.تازه،افعال و صفات هم به دوگونه ملاحظه مى‌شوند و دو معنا دارند:

1.افعال و صفات به معناى حدثى و مصدرى.

2.افعال و صفات به معناى اسم مصدرى و مستقل.

فعل و صفت به معناى حدثى و مصدرى استقلالا منظور نظر نيست بلكه از جهت ارتباطش به غير مورد نظر است.فعل،به معناى مصدرى(يعنى«ما صدر عن الفاعل») كه جهت صدورش ملاحظه شده و صفت به معناى مصدرى عبارت است از«ما قام بموصوف»كه در آن،جهت قيام به سوى يك ذات ملاحظه مى‌شود.

اما فعل و صفت به معناى اسم مصدرى،آن است كه فعل يا وصف مستقلا منظور نظر باشد با قطع‌نظر از جهت صدور از غير و يا قيام به غير.مثلا:اكل بما انه فعل من الافعال در مقابل شرب و يا قتل و يا غيره...ملاحظه بشود يا مثلا:علم بما انه وصف من الاوصاف در مقابل اراده و قدرت و حيات و عزت و غيره...ملاحظه بشود.

پس نتيجه اين شد كه شىء مورد بحث ما بايد از افعال و صفات باشد نه از جواهر، آن‌هم افعال و صفات به معناى اسم مصدرى نه به معناى مصدرى و حدثى.

شاهد مطلب:اگر فعل و وصف به معناى مصدرى ملاحظه شده بود،لازمه‌اش آن بود كه اشتقاق از آن صحيح باشد،يعنى بتوانيم از امر به معناى شىء ماضى و مضارع و

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست