responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 114

اى لحادثة كذا.

2.و گاهى در معناى«شأن»(يعنى حالت)به كار رفته.مثل:شغلنى امر كذا اى شأن كذا.

3.و گاهى به معناى فعل،به معناى لغوى نه به معناى اصطلاحى(مطلق كارها،چه مهم و چه غير مهم)استعمال شده.مثل:اتى فلان بامر عجيب.

4.و گاهى به معناى«طلب»آمده.مثلا:امرتك بكذا اى طلبته منك.

حال،اختلاف است در اينكه آيا كلمۀ امر،در اين معانى كثير،لفظ مشترك است يعنى براى هريك جداگانه وضع شده است و يا به نحو قدر مشترك است يعنى وضع شده براى يك معناى كلى كه هريك از اين‌ها يك مصداق و فرد آن معنا هستند و يا به نحو حقيقت و مجاز است يعنى براى بعضى‌ها وضع شده و در بعضى ديگر مجازا استعمال مى‌شود و يا نظريات ديگرى در كار است؟علماى اصول ديدگاه‌هاى فراوانى دارند،جناب مظفر(همانند صاحب كفايه)مى‌فرمايند:

به نظر ما غير از طلب،ساير معانى مذكور قدر جامع براى آنها متصور است.لذا مى‌گوييم مادۀ امر،وضع شده به نحو اشتراك لفظى براى دو معنا:

يكى طلب و يكى شىء،كه قدر مشترك ساير معانى است.

اينك دو مطلب مورد بحث است:

الف.طلب چيست و كدام طلب،معناى امر است؟

ب.شىء چيست و كدام شىء معناى امر است؟

مولى نسبت به يك عملى از عبد گاهى اراده دارد و خواهان اوست و گاهى كراهت دارد و نمى‌خواهد او را انجام دهد.آنجا هم كه اراده و ميل باطنى دارد،گاهى آن ميل را اظهار و ابراز مى‌نمايد و گاهى ابراز نمى‌كند.

طلب عبارت است از اظهار نمودن آن خواست و ميل باطنى.و اظهار نمودن، گوناگون است:گاهى اظهار به توسط قول است كه مى‌گويد:امرتك بكذا؛و گاهى به توسط كتابت است و گاهى به توسط اشاره است و گاهى به توسط الهامات است.

خلاصه،اظهار به هر چيزى كه صحيح باشد،اين اظهار اراده،نامش طلب است.روى اين اساس،مجرد اراده و ميل باطنى،بدون اظهار آن به يك مظهرى،نامش را طلب نمى‌گويند.

نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على    جلد : 1  صفحه : 114
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست