تغييرات
نهادى، به قصد بهينهسازى نهاد انسانى در قالب يك شكل نهدى خاص انسان- نوگرايى- و
هدف شناختهشده آن است. نوگرايى در هر سطحى از توسعه، قابل دستيابى است. توسعه و
توسعه اقتصادى، در هر دو شرايط ما قبل نوگرا و نوينسازى شده قابل تحقق است، اما
طبيعتا عملكرد و سرعت آنها با يكديگر در اين دو وضعيت فرق دارد. توسعه، روندى است
بىپايان كه مىتواند هم به سمت پيشرفت حركت كند و هم به سمت عقبافتادگى.
6-
اعتقاد صاحبنظران بر اين است كه ملتهاى «متأخر» در تلاش جهت دستيابى به نوگرايى،
بهتر است از روش نوينسازى با هدايت دولت، استفاده كنند. استفاده از دولتى كارآمد
و لايق در ايجاد، هدايت و مشروع ساختن يك بازار در قالب نهاد اقتصادى غالب و به
تبع آن برخوردارى از اقتصادى مستقل و قائم به ذات، نخستين مرحله حياتى از يك روند
نوينسازى به شمار مىآيد.
7-
ساختار سازمانى داخلى يك ملت و تغييرات نهادى حاصله در آن را مىتوان با اطمينان
از طريق بررسى الگوهاى تخصيص كار آن ملت، مورد مطالعه و تحقيق قرار دارد. درك كردن
كامل الگوهاى تخصيص كار يك ملت، روابط ميان حكومت، اقتصاد و حيات اجتماعى آن ملت
را روشن مىسازد و اطلاعات زيادى درباره سازوكارها و ويژگىهاى درونى آن ملت، در
اختيار علاقهمندان قرار مىدهد. مطالعه تاريخى الگوهاى تخصيص كار يك ملت نيز جهتها
و مسيرها و نتايج تغييرات نهادى در آن ملت را آشكار مىسازد.
8-
در حال حاضر چهار نيروى اساسى و عمده در شكلدهى و تغيير شكل الگوهاى تخصيص كار
دخالت دارند: فعاليتهاى اقتصادى «خودجوش» براساس ذخيره دانش و معلومات (توسعه
فنآورى)؛ تصميمات سياسى دولت؛ تأثيرات اجتماعى؛ و فشارهاى وارده توسط عوامل خارجى
(عمدتا توسط اقتصاد سياسى بين المللى).
9-
از نظر تاريخى، سه نوع الگوى تخصيص كار در بين ملتها و اقوام چين قابل شناساسيى و
تشخيص است. يك الگوى تخصيص كار ما قبل نوگرا كه عمدتا ريشه در