سرعتى بسيار
بالا دوران رشد و ترقى را طى مىكنند. در حال حاضر دو الگوى اخير مجموعا 240
ميليون كارگر چينى را زير پوشش دارند كه جزو مولدترين كارگران هستند.
ليكن
آينده اين چهار الگو و به طور كلى سرنوشت اقتصاد بازار چين، در پرده ابهام قرار
دارد.
شايد
همزيستى چهار الگوى تخصيص كار به عنوان يكى از پديدههاى دوران اصلاحات، ساختار
مركب سازمانى داخلى چين را به سوى قرن بيست و يكم هدايت كند؛ كه اين امر را
مىتوان نشانه حركت چين در مسير نوينسازى تلقى كرد. از مربع تشكيلدهنده الگوهاى
تخصيص كار در جمهورى خلق چين استنباط مىشود كه هم احتمال استمرار و هم امكان
تغييرات در ساختار سازمانى داخلى چين، هر دو وجود دارد. دو الگوى قديمى با توجه به
موقعيت غالب و برتر خود، هنوز مقوّم يك ساختار سازمانى داخلى هستند كه داراى حالت
نهادى ما قبل نوگرا و شبيه به خانواده (شبه خانواده)[1]
است. الگوهاى جديد بازارگرا، با هموار كردن راه نيل به رشد اقتصادى كارآمدتر و
نويدبخشتر، تحولاتن نهادى در چين را عميقا از خود متأثر ساختهاند. اين چهار
الگوى تخصيص كار در تركيب با هم و با مساعدت دولتى كه بازار را به عنوان جهت روشن
حركت خود انتخاب كرده است، محملى را به قصد ايجاد يك سلسله تحولات به راه
انداختهاند؛ اگرچه در اين ميان ممكن است مقامات حزب كمونيست چين در اظهارات رسمى
خود، قضيه را به قصد فريب افكار عمومى، بهگونهاى ديگر مطرح كنند. به اعتقاد
كارشناسان امر، چين در حال حاضر داراى يك جامعه «نو سنتى»، يك اقتصاد «سوسياليستى»
اوليه و يك حكومت «كمونيستى» خودكامه و قدرتطلب است.
در
واقع، چين سعى داشته است تمام اين عناصر را در قالب چهار الگوى مختلف تخصيص كار،
كه ذكر آن رفت، پياده كند. اما همانگونه كه اصلاحات به عمل آمده در الگوهاى تخصيص
كار چين در فاصله دهههاى 1980 تا 1990 نشان داد، روند نوينسازى چين، تمام نيرويش
را يكجا جمع كرد و حركت پيوسته و مستمر خود را به سوى پيشرفت نهادى آغاز نمود.
همزيستى منحصر به فرد چهار الگوى مذكور