كارتهاى
شناسايى شهرى به زادگاههاى خود بازگشت داده شدند. نيروى كار شاغل در بخش صنعت كه
در سال 1958 بالغ بر 6/ 16 درصد كل نيروى كار چين را تشكيل مىداد، در سال 1965
فقط به 6 درصد رسيد(Yuan 9891
,531 -73) . اين سياستها و ديگر سياستهاى قهرى، از جمله افزايش ماليات
بردرآمدهاى كشاورزى، توانست الگوى آمرانه دولتى تخصيص كار و حيات حزب كمونيست چين
را به قيمتى بسيار گزاف، يعنى با از دست دادن جان ميليونها انسان، از خطر مرگ
نجات دهد. اينك، باقى مانده جمعيت ساكن در شهرها و به خصوص كاركنان دولت، به معناى
واقعى كلمه به اقليت ممتاز و بهرهمند چين تبديل شده بودند.
الگوى
دولتى فراگير تخصيص كار كه چه در مناطق شهرى و چه در مناطق روستايى، تنها الگوى
حاكم به شمار مىآمد، نتوانست حتى به شكل غير اثربخش هم خود را با رشد جديد نيروى
كار هماهنگ سازد. ميليونها تن در شهرها بيكار شدند و ميليونها تن ديگر در مناطق
روستايى و حومههاى شهرى، دچار پديده اشتغال ناقص گرديدند و بيم آن مىرفت كه اين
جمعيت عظيم هر لحظه، شهرها را با سيل آشوب و بلوا روبهرو سازد. مائو و پيروان
«چپگراى» او، از جمله همسرش «جيان» كه به قدرت سياسى نشأت گرفته از شرايط ما قبل
نوگرايى حاكم بر چين متكى بودند، اميد داشتند بتوانند از مناطق روستايى كه اينك
اشتراكى شده بودند، به عنوان بازارى براى مازاد نيروى كار شهرى استفاده كنند. بدين
ترتيب، يك نهضت ملى با اعزام فارغ التحصيلان دورههاى متوسطه به روستاها آغاز شد
تا توسط دهقانان فقير و متوسط، تحت بازآموزى قرار گيرند؛ نهضتى كه ميليونها فاجعه
انسانى را با خود به ارمغان آورد. بين سالهاى 1967 تا 1977 بيش از 15 ميليون جوان
شهرنشين به مناطق روستايى اعزام شدند.
مع
الوصف، اين سياست نتوانست از اوضاع روبه وخامت الگوى آمرانه دولتى تخصيص كار در
شهرها جلوگيرى كند؛ زيرا در اين بين، حدود 13 ميليون كارگر روستايى از طرق
كانالهاى مختلف، در مؤسسات دولتى مستقر در مناطق شهرى، استخدام شده بودند(Yuan
9891 ,201 -402) . عدم كارآيى
و فشار روزافزون و غير قابل تحمل بر دولت به اوج خود رسيده بود. زمانى كه جوانان
شهرى سابق، ابتدا به تدريج ولى پس از مرگ مائو،