خانوارهاى
گسترده يا طايفه[1] در قالب
يك واحد، متشكل مىشدند. معمولا ارشدترين رييس از بين مجموعه رؤساى خانوادههاى
طايفه، از بيشترين درجه احترام و قدرت در چنين واحدى برخوردار بود. اختيار، منزلت
و موقعيت اين افراد غالبا در قالب رهبر طايفه[2]،
جنبه رسمى داشت و اهالى روستاها معمولا مقدارى از درآمد خود را جهت امور «عمومى»
روستاى خود، از جمله برپايى مراسم احترامگذارى به پيشينيان (پرستش نياكان)[3]،
كنار مىگذاشتند. واحد سازمان كار، يعنى خانواده يا روستا، به مثابه يك نهاد غير
متمايز عمل مىكرد كه رفتارها يا فعاليتهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى افراد را
زير نظر داشت. بدين ترتيب، خردورزى اقتصادى، منطق سياسى و هنجارهاى اجتماعى، عموما
در هم ادغام شده بود و اين امر ضرورتا باعث مىشد كه بر يكى از اين موارد، به قيمت
ناديده گرفتن دو مورد ديگر، بيش از حد تأكيد شود. طبيعتا بر ارزشهاى اجتماعى-
سياسى نظير ساختار قدرت و نظم و انضباط، به مراتب بيش از موارد چون كارآيى
اقتصادى، خلاقيت و نوآورى، شخصيت فردى و عدالت و برابرى، تأكيد مىشد. خردورزى
اقتصادى، نظير توجه به نيازهاى فصلى و اقدامات سودآور، اگرجه در مجموع داراى نقش
مهمى بود، ولى در مقايسه با منطق حاكم بر نهادهاى اجتماعى و سياسى، كه خانواده
مظهر آن به شمار مىرفت، در درجه دوم اهميت قرار داشت.
در
واقع، چينىها، همانگونه كه از اصطلاح «گيوجيا»[4]
برمىآيد، در قالب يك خانواده پدرى بسيار عظيم و گسترده از سطح ملى، سازمانيافته
بودند. هزينه زندگى دربار امپراتورى، همچون رييس يا ارشد خانواده و طايفه، از طريق
خانوادههاى دهقان، در قالب ماليات و خدمت وظيفه كشاورزان زميندار «آزاد»، تأمين
مىشد. در عوض، دولت امپراتورى متعهد بود كه با دهقانان مانند پدرى مهربان و دلسوز
رفتار كند. به مرور