آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
پانْ تُرْكیسْم، یا پان
توركیسم، ایدئولوژی ملیگرایانه (ناسیونالیستی)
و توسعهطلبانهای كه بر پایۀ آن كلیۀ
مردمانی كه به زبان تركی سخن میگویند ــ از جمله
همۀ تركیزبانان مسلمان ــ ملت واحدی هستند كه باید
تحت رهبری تركیه در دولتی واحد متحد شوند («دائرةالمعارف
[۱]... »، BSE3, XIX / 153, X / 795). هدف اصلیِ پان تركیسم
گونهای وحدت مادّی ـ فرهنگیِ همۀ مردمی
است كه به ظاهر و یا به درستی ریشههای تركی
دارند و در داخل و یا خارج از شبه جزیرۀ آناتولی
زندگی میكنند (لاندو، ۱۹). گرچه پان تركیسم از
درون پان تورانیسم (ه م) سر بر آورده است، با این وصف، میان
پان تركیسم و پان تورانیسم تفاوتهایی وجود دارد. هدف
پان تركیسم گرد آوردنِ همۀ تركیزبانان، ازجمله تركیزبانان قبرس، بلغارستان، شبهجزیرۀ
بالكان، آسیای مركزی، عراق، ایران، افغانستان، ایالت
سین كیانگ تركستان چین، قفقاز، كریمه، ماوراء
قفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و سیبری تحت رهبری
تركیه است (EI2؛ بریتانیكا، VII
/ 727؛ زلالیان،
34-35).
پان تركیسم بنا بر ماهیت
خویش ایدئولوژی و جنبشی الحاقگراست كه بر احساس و
دیدگاههای ریشهدار پیروان خود متكی است
(لاندو، ۲۶). در نیمۀ دوم سدۀ
۱۳ق / ۱۹م اسلام عامل پیوندِ ساكنان امپراتوری
عثمانی بود و حتى در دوران فرمانرواییِ سلطان عبدالحمید
دوم (۱۲۵۸-۱۳۳۶ق /
۱۸۴۲- ۱۹۱۸م) و پیش از
آن، اطلاق كلمۀ «ترك» در میان گروهی از مردم خوشآیند نمینمود.
گروهی از روشنفكران درون امپراتوری عثمانی (ایچ
تورك لر) نسبت به رنج تركان بیرونیِ تابعِ امپراتوری روسیه
(دیش تورك لر) ابراز همدردی میكردند كه موافق طبع دربار
عثمانی نبود. اینان به تركگرایی (تورك چولوق، تركیسم)
روی آوردند كه زمینۀ مناسبی برای ظهور ایدئولوژی پان تركیسم
بود. یكی از این روشنفكران علی سواوی[۲]
بود كه به سببِ تحریك مردم استانبول به ترك گرایی
اعدام شد (همو، ۲۴، ۲۹، ۶۳-۶۴).
آرمینیوس وامبری
(۱۸۳۲-۱۹۱۳م) جهانگرد یهودیِ
مجارستانی از نخستین كسانی بود كه به تعلق همۀ
گروههای تركی زبان به یك نژاد اشاره كرد و متذكر گردید
كه این گروهها تنها بر پایۀ «نشانههای فیزیكی
و رسم و رسومات به شعبههای فرعی تقسیم میشوند»
(نک : همو، ۲۱-۲۲؛ لویس، ۳۴۶).
وی در كتاب خود ــ كه در ۱۲۸۲ ق /
۱۸۶۵ م انتشار یافته، و با عنوان سیاحت
درویشی دروغین در خانات آسیای میانه به
فارسی نیز ترجمه شده است ــ طرح امپراتوری ترك را ارائه
كرد و متذكر شد كه آل عثمان به سبب داشتنِ دودمان تركی میتواند
برپایۀ عناصر خویشاوندیِ گونهگونی كه از طریق زبان
مشترك و مذهب و تاریخ به هم پیوستهاند، امپراتوری وسیعی
را از سواحل دریای آدریاتیك تا چین بنیاد
نهد كه از امپراتوری بزرگ خاندان رومانف به مراتب بزرگتر و نیرومندتر
باشد، زیرا رومانف ناهماهنگترین و نامتجانسترین عناصر را
از طریق زور و نیرنگ برای ترتیب دادن امپراتوری
خود به كار گرفته است؛ حال آنكه اهالی شبه جزیرۀ
آناتولی، آذربایجانیها، تركمنها، ازبكها، قرقیزها و
تاتارها اجزائی هستند كه از تركیب آنها نیروی عظیم
تركی میتواند سازمان یابد. این سازمان قدر مسلم
بهتر از تركیۀ كنونی قادر به مقابله با رقیب بزرگ شمالی (روسیه)
خواهد بود (ص ۵۳۰). گرچه وامبری چندی بعد از
نظر خود عدول ورزید و پانتركیسم را پنداریواهی نامید،ولیتصویری
كه از امپراتوری تركان ارائه كرده بود، بعدها در گروه «تركان جوان»
مؤثر افتاد و در تشكل پان تركیسم نقشی اساسی یافت
(لاندو، ۲۲).
از دیگر چهرههای خارجی
پرنفوذ پان تركیسم لئون كائن[۳] یهودی اهل سِرِز
نزدیك سالونیك بود كه نام تكین آلپ بر خود نهاد. او در
طول حیات خود به چند ایدئولوژی ــ از عثمانیگری
و پانتركیسم تاكمالیسم ــ روی آورد. وی پیش
از جنگ جهانی اول و در جریان آن پان تركیستی معتقد
محسوب میشد. مقالههای او به زبانهای آلمانی، انگلیسی
و فرانسوی اروپاییان را با هدفهای پان تركیسم
آشنا كرد (همو، 71). وی هنگام اقامت در پاریس با «تركان جوان»
آشنا شد و مطالب متعددی دربارۀ تركان نوشت كه مهمترین
آنها كتاب «مقدمهای بر تاریخ آسیا[۴]» است. این
كتاب كه در ۱۳۱۷ق / ۱۸۹۹م به
تركی ترجمه شد، شامل تأكیدهایی دربارۀ دشتهای
آسیای مركزی است كه بر تركیزبانان اثری
فراوان بر جای نهاد (لویس، همانجا). مقالۀ دیگر او
«تركها در جستوجوی یك روح ملی» بود كه در
۱۹۱۲م در پاریس منتشر شد (لاندو، همانجا).
از دیگر كسانی كه خارج
از تركیه میزیستند و در ظهور و اشاعۀ پان تركیسم
نقشی مؤثر داشتند، دیوید آرتورلملی یهودیِ
انگلیسی (۱۲۴۸-
۱۳۲۹ق /
۱۸۳۲-۱۹۱۱م) بود. مقدمۀ طولانی
او بر كتاب «دستور زبان تركی» در ۱۲۴۸ق /
۱۸۳۲م به زبان فرانسوی ترجمه و چاپ شد و در
۱۲۶۷ق / ۱۸۵۱م الهامبخش كتاب
قواعد عثمانیه اثر فؤاد و جودت پاشا قرار گرفت و در همان سال به زبان
تركی منتشر گردید (لویس، همانجا). بعضی او را نخستین
كسی دانستهاند كه كوشید تا «آتش ملیگرایی ترك
را شعلهور سازد» (سلطان شاهی، ۲۷۴). علی حسینزاده
سیاستمدار قفقازی
(۱۲۴۳-۱۳۲۰ش /
۱۸۶۴-۱۹۴۱م) از جملۀ تركان
بیرونی بود كه در اشاعۀ پان تركیسم نقش داشت و
شعر او با عنوان «توران» به
مرامنامۀ پان تركیستها
بدل گشت (لاندو، 72-73).
احمدآقا اوغلو (آقایف)
(۱۲۴۸- ۱۳۱۸ش /
۱۸۶۹-۱۹۳۹م) یكی دیگر
از نظریهپردازان پان تركیسم بود. او كه زمانی از
دوستداران ایران به شمار میرفت، پس از پیوستن به حزب
اتحاد و ترقی در استانبول، به تركگرایی روی آورد و
از زمرۀ بنیادگذاران پان تركیسم، و سرانجام از جملۀ
مشاوران مصطفى كمال آتاتورك شد (رئیس نیا، ۱ /
۳۰۴-۳۰۶). نمیتوان از دیده
دور داشت كه قدرتهای بزرگ جهانی در آغاز به پان تركیسم
توجه داشتند و همین امر سبب شد كه بعضی محققان پان تركیسم
را حاصلِ نقشۀ اروپاییان برای دستیابی به اهدافشان
در صحنۀ نبرد قدرتها در سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م تلقی
كنند و در تأیید این نظر به نقش خاورشناسانی چون آرمینیوس
وامبری مأمور وزارت امور خارجۀ بریتانیا و سردنیس
راس نویسندۀ جزوۀ «راهنمایی بر تورانیان و پان تورانیسم» از
انتشارات شعبۀ اطلاعات وزارت دریاداری بریتانیا اشاره نمایند
(بیات، مقدمه...، ۱۳).
احمد آقااوغلو یكی از كسانی
بود كه در نشریاتی چون تورك یوردو،اجتهاد، حلقه دوغرو و...
مقالههایی پیرامون وحدت تركان داخل و خارج امپراتوری
عثمانی مینوشت. نوشتههای مبلغانِ پان تركیسم در
گروه ملی گرایانی كه با نام «تركان جوان» شناخته شدند،
مؤثر افتاد. نخستین گروه غیرعلنی تركان جوان در
۱۳۰۶ ق / ۱۸۸۹م در استانبول
تأسیس یافت. لوكهری فرماندار انگلیسیِ جزیرۀ مالت
در اثر خود با عنوان «تأسیس تركیۀ جدید[۵]»،
تأسیس حزب اتحاد و ترقی ــ حزب سیاسی تركان جوان
ــ را به سال ۱۸۹۱م در شهر ژنو سویس نوشته است
(كراكوسیان، 72). پس از نیرومند شدن تركان جوان، پان تركیسم
در مسیری خارج از وحدت اسلامی در تركیۀ عثمانی
گام برداشت و كوشید تا اتباع مسلمان غیرترك را تركی كند.
در مصوبۀ حزب اتحاد و ترقی در ۱۳۲۹ق /
۱۹۱۱م آمده است كه دیگر ملیتها حق
ندارند سازمان ملی خود را داشته باشند... گسترش و اشاعۀ زبان
تركی بهترین وسیله برای سیادت مسلمانان و
استحالۀ دیگر ملیتهاست (زلالیان، 17).
در ربع اول قرن ۲۰م
تلاشهایی برای تنظیم نظریۀ پان تركیسم
در درون كشور تركیه پدید آمد. نخستین كسی كه ایدئولوژیِ
پان تركیسم را از دیدگاه روششناسی مورد بررسی قرار
داد، ضیاء گوك آلپ اهل دیار بكر
(۱۲۵۵-۱۳۰۳ش /
۱۸۷۶-۱۹۲۴م) از گروه تركان
جوان، و از ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۸م عضو
شورای مركزی كمیتۀ اتحاد و ترقی بود و سپس یكی
از حامیانِ مصطفى كمال و جنبشِ تحت رهبری او شد. او در ضمن شعر
هم میسرود؛ شعر «توران» او كه در ۱۳۲۹ق /
۱۹۱۱م سروده شد، دعوت آشكار به پان تركیسم
بود (لاندو، ۷۴). در نخستین برنامۀ حزب اتحاد و
ترقی (رجب ۱۳۱۳ / دسامبر
۱۸۹۵) نظر تركان جوان پیرامون جدایی
دین از حكومت و تكیه به غرور ملی درج شده، و چنین
آمده است: «به نظر ما مسائل مذهبی در زمرۀ امور شخصیاند.
آنچه ما را به چنین باوری سوق داده، احساسی است ناشی
از غرور ملی و مدنیمان» (رامزاور، 347).
انقلاب سال
۱۳۲۶ق / ۱۹۰۸م و سقوط سلطان
عبدالحمید دوم حاصل فعالیت مشترك روشنفكران مقیم داخل و
خارج امپراتوری عثمانی و نیروهای نظامیِ
پادگان مقدونیه بود. تركان جوان خواستار پیشرفتهای اقتصادی
و خودآگاهی ملی ملت حاكم (ترك) و برتری اینان بر
مردمِ غیرتركِ تابع امپراتوری عثمانی بودند (كراكوسیان،
۱۰۰). چندی بعد انورپاشا، طلعت پاشا و جمال پاشا كه
از سران انقلاب بودند، رفته رفته زمام امور را در دست گرفتند و سپس در
شعبان ۱۳۳۱ / ژوئیۀ
۱۹۱۳ با قتل محمود شوكت پاشا نخستوزیر، دیكتاتوری
نظامی و حزبی خود را برقرار كردند (همو، ۱۱۰).
۳ سیاستمدار نامبرده امتیازها و برتریهایی
در پان تركیسم مشاهده میكردند. از میان این ۳
تن، انور پاشا (۱۲۶۰-۱۳۰۱ش /
۱۸۸۱-۱۹۲۲م) قاطعترین
گرایش پان تركیستی را داشت و برای این ایدئولوژی
نقشی بسیار مهم قائل بود. از اینرو، مسئولیت انتخاب
پان تركیسم را به عنوان سیاست دولتی بیش از دیگر
همكاران برعهده گرفت (لاندو، 94). در آستانۀ جنگ جهانی
اول، انور پاشا فرستادنِ مأموران ترك را برای برانگیختن تركی
زبانان قفقاز و آسیای مركزی آغاز كرد (كراكوسیان،
۱۱۰-۱۱۱).
در ۱۹۱۲م
انجمن یا كانون تجمع تركان (تورك اوجاقلری) برگذار شد و به اندیشۀ پان
تركیسم شكلی جدی داد و آن را به عنوان كانون حقیقی
فرهنگ تركان معرفی كرد (حیدرزاده، ۶۰). انورپاشا
فرمانده كل قوای دولت عثمانی كه آرزوی تأسیس
امپراتوری بزرگی در آسیای مركزی را داشت (همو،
61)، سازمانی به نام «تشكیلات مخصوصه» پدید آورد كه
مأموران آن همه از افسران داوطلب بودند و در خارج از مرزهای عثمانی،
بهویژه در میان گروههای ترك تبار به تبلیغ پان
تركیسم میپرداختند. این سازمان تا پایان جنگ جهانی
اول در اختیار انور پاشا قرار داشت. طی سالهای جنگ بسیاری
از مأموران انور پاشا از راه قفقاز، به ایران، افغانستان، هندوستان و
دیگر نواحی فرستاده شدند (لاندو، 95-97).
در ۱۹۱۱م پانتركیستها
به گروهبندیهای سیاسی وانتشار نشریههای
متعدد پرداختند. یوسف آقچورا سردبیر مجلۀ تورك یوردو
(سرزمین ترك) از روسیه به تركیه مهاجرت كرد. وی
كوشید در مقالههای خود چنین استدلال كند كه گویا تركیزبانان
جهان از چین تا كرانههای رود دانوب ملت واحدی هستند. بنا
به نوشتۀ او، تركیزبانان باید در دولت بزرگ ترك به رهبری
تركیه متحد شوند (كراكوسیان، 116). جمال نوری از این
نیز پا فراتر نهاد و نوشت: «اگر زبان عربی زبان دینی
است، زبان تركی باید زبان رسمی همۀ مسلمانان
باشد» (همو، 117). قرابیگف یكی از مساواتیان مشهور
قفقاز پس از ترك روسیه و ورود به استانبول از این نیز
فراتر رفت و اعلام كرد كه مصالح دولتی تركیه چنین اقتضا
میكند كه ارمنیان و یونانیان از این كشور خارج
شوند. متعاقب آن مجمع حزب «اتحاد» كه به مدت ۱۳ روز در ماههای
اكتبر و نوامبر ۱۹۱۰ در استانبول جریان داشت، با
صراحت اعلام كرد كه «تركیه تنها متعلق به تركان است» (همانجا).
در جنگ جهانی اول كه تركیه
متحد آلمان بود، پان تركیستها بیش از پیش حالتی
متجاوز یافتند. در ۱۳۳۳ق /
۱۹۱۵م یكی از نمایندگان برجستۀ حزب
«اتحاد و ترقی» ضمن گفتوگو با مقامات دولتی آلمان در برلین
از دولت آلمان خواست كه آسیای مركزی و سراسر دشت
قزاقستان را در اختیار تركیه قرار دهند و در سواحل اطراف ولگا،
دولت غازان و در شبه جزیرۀ كریمه خاننشین پدید آورند. وانگنهایم سفیر
آلمان ضمن گفتوگو با انور پاشا و جمال پاشا گفت: «با واگذاردن قفقاز به شما
میخواهیم راه زمینی به تركیه را بگشاییم،
مخالفان تمامیت ارضیِ تركیه را از میان برداریم
و ایران را به تصرف آوریم» (همو، ۱۲۴). او در
نامۀ محرمانۀ مورخ ۶ اوت ۱۹۱۴ به صدراعظم، جمال
پاشا به «پیمان اتحاد» پنهانی كه ۴ روز پیش از آن
امضا شده بود، اشاره كرد و نوشت: «آلمان بر خود واجب میداند تا برای
اصلاح وضع مرز شرقی تركیه كه آن را به تماس مستقیم با
عناصر مسلمان در روسیه قادر میسازد، تلاش كند». آلمانیها به
بهرهبرداری از پان تركیسم به منظور تضعیف روسیه و
كنترل بر ثروت عظیم اقتصادی آسیای مركزی
علاقهمند بودند (لاندو، 96).
در جریان اعمال سیاست
تركی كردن اجباری در نواحی مختلف امپراتوری عثمانی
اعتراضهایی روی داد. در ۱۳۲۸ ق /
۱۹۱۰م در میان عربها و دروزیان فلسطین
و عراق، نیز آلبانیاییها، در
۱۹۱۱م در یمن، و در
۱۹۱۲م در مقدونیه و بار دیگر آلبانی
شورشهایی به وقوع پیوست. در مادۀ اول قانون
اساسی دوران حاكمیت تركان جوان آمده است كه «تركیه
امپراتوریِ غیرقابل تقسیم است. هیچیك از
اجزاء آن در هیچگونه شرایطی حق جدایی از آن
را ندارند». این بند مبین آن است كه تركان جوان برای
مردم غیرتركِ درون امپراتوری به هیچ روی حق
خودمختاری قائل نبودند (كراكوسیان،
۱۳۲-۱۳۳).
در انتخابات ۷ شوال
۱۳۲۶ق / ۲ نوامبر ۱۹۰۸م
تركیۀ عثمانی، از مجموع ۲۳۰ نمایندۀ مجلس،
شمار تركان ۱۰۷، عربها ۴۵، آلبانیاییها
۲۲، كردها ۲، یونانیان ۲۷، بلغارها
۵، صربها ۴، یهودیان ۴، و دروزیها یك
بود، ولی در انتخابات سال ۱۹۱۰م تركیب
قومی تغییری جدی یافت و شمار نمایندگان
ترك از ۱۰۷ به ۲۲۸ رسید و شمار نمایندگان
یونانیان ۲۷، بلغارها ۴، صربها ۳، ارمنیان
۴، یهودیان ۳، و الاخها یك بود (همو، 135).
در
۱۳۲۹-۱۳۳۱ق /
۱۹۱۱-۱۹۱۳م تركیه درگیر
جنگهای متعدد از جمله جنگهای بالكان
(۱۹۱۲-۱۹۱۳م) شد. این
جنگها كه با قیامهای مردم مقدونیه و آلبانی و درگیری
میان ایتالیا و تركیه در سالهای
۱۹۱۱-۱۹۱۲ م همراه بود، بحران
درون امپراتوری عثمانی را عمیقتر كرد (BSE3, II / 575).
متعاقب آن جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴م آغاز شد كه
در آن تركیۀ عثمانی متحد آلمان و دشمن روسیه بود. جنگ با روسیه
راه را برای رونق پان تركیسم آماده كرد. روسها در دیدۀ پان تركیستها
نه تنها كافر، بلكه متجاوزانی بودند كه سرزمینهای اسلامی
ـ تركی ازجمله قفقاز و آسیای مركزی را در اشغال خود
داشتند. انقلاب ۱۳۳۵ق / ۱۹۱۷م
روسیه و سقوط تزاریسم، بسیاری از پان تركیستها
را معتقد ساخت كه زمان آزادی «سرزمین پدری» و متحد كردن
«ملت ترك» فرا رسیده است (اتابكی، ۵۷). با شكست
عثمانی در جنگ جهانی اول، پان تركیسم به خط مشی
اصلی تركها بدل گشت. اینان در سالهای آخر جنگ به ایران
و قفقاز روی آوردند و مصائب بسیاری را سبب شدند (بیات،
شورش...، ۶۱).
ریشۀ مشترك همۀ
گروههای تركی زبانِ تابع روسیه مقاومت در برابر روسی
كردن تابعان، یعنی پان اسلاویسم بود. از اینرو،
مخالفان پان اسلاویسم به دو جهت گرایش داشتند كه یكی
پان تركیسم، ودیگری اتحاد اسلام بود. این هر دو
عواملی بودند برای مقابله با روسی شدن كه یكی
رنگ ملی و قومی، و دیگری رنگ دینی در
برابر فشار كلیسای مسیحی ارتدكس روس داشت. اسماعیل
گاسپرالی (غصپرینسكی) یكی از پان تركیستهای
روسیه بود كه در عین حال برای تأسیس «اتحادیۀ
مسلمانان روسیه» كوشش بسیار كرد (بنیگسن،
۱۵۴-۱۵۵). انور پاشا وزیر جنگ
امپراتوری عثمانی نیز در همین راستا گام بر میداشت.
طلعت پاشا و جمال پاشا نیز در اجرای سیاستِ درآمیختن
پان تركیسم و «اتحاد اسلام» با انور پاشا همداستان بودند (لاندو، 36،
94).
شواهد بسیار حاكی از آن
است كه در دوران جنگ جهانی اول پانتركیستها زیر پوشش
اتحاداسلام فعالیت میكردند. در شعبان
۱۳۳۴ / ژوئن ۱۹۱۶ بخشی
از سپاه ششم عثمانی به فرماندهی علی احسان پاشا به غرب
ایران حمله كرد (گركه، ۱ / ۳۹۴). الحاق بخشی
از خاك ایران، ولایت زرخیز آذربایجان و مردم تركی
زبان ایران از پیش برنامهریزی شده بود. فوزی
بیك عرب متعصب كه از طرفداران پان تورانیسم، و به ظاهر مورد
حمایت انور پاشا بود، اندیشۀ پان اسلامیسم و اتحاد دینی
۳گانۀ عثمانی ـ ایران ـ افغانستان را مطرح كرد. با گذشت زمان
مسلم شد تأكید بر اتحاد مذهبی كه در آغاز به اعلان جهاد با روسیه
و انگلیس انجامیده بود، به طور كلی اهمیت خود را از
دست داده است. نخستین مقاومت هشیارانۀ ایرانیان
در برابر تلاشهای تجاوزكارانۀ عثمانیها اینان را بر آن داشت كه زیر پوشش دین
از نقشههای پان تركیستی خود در ایران سخنی به
میان نیاورند و قصد گسترش نفوذ خود را زیر لوای وحدت
اسلامی پنهان كنند كه این نیز نتیجهای به
بار نیاورد (همو، ۱ / ۴۲۳-۴۲۵).
ولی در قفقاز وضع به گونۀ دیگری
بود. احزاب و سازمانهای مسلمان قفقاز زیر نفوذ ایدئولوژی
تبلیغ شدۀ مشترك پان تركیسم و پان اسلامیسم قرار گرفتند. آنها از
رهگذر این تبلیغات به رهایی از حاكمیت روسیه،
و ایجاد دولت بزرگ ترك از سواحل دریای مدیترانه و
دریای سیاه تا ماوراء خزر و تركستان باور داشتند و مدعی
بودند كه دریای «كاسپی (خزر) باید دریاچۀ درونی
كشور تركان» باشد (كراكوسیان، 246).
احمد آقااوغلو شبه جزیرۀ
بالكان، آسیای صغیر، شبه جزیرۀ كریمه،
داغستان، آستاراخان، محدودۀ اطراف ولگا، ساراتف، غازان، اوفا، اورنبورگ، سیبری،
اورال، محدودۀ دریاچۀ بایكال، بخارا، خیوه، خراسان، تركستان روس و تركستان چین
(آسیای مركزی)، مغولستان، سواحل جنوبی دریای
خزر، قفقاز شمالی و جنوبی و آذربایجان ایران را درون
محدودۀ «جهان ترك» جای داد. گذشته از آن، پان تركیستها اراضیای
را كه اقلیتهای تركی زبان در آن زندگی میكنند،
از جمله نواحی محدودۀ ولگا، دریای سیاه، ایران و سراسر امپراتوری
عثمانی را نیز سرزمین تركان نامیدهاند (اوهانسیان،
۴۷؛ زاره واند، 84-85).
ضیاء گوك آلپ رهبر جنبش پان
تركیسم شیوۀ تحقق ایدئولوژی پان تركیسم را در كتاب خود، تورك
چولوقون اساس لری (اصول تركگرایی) بیان داشته است.
وی مینویسد: استحاله و حتى بیرون راندنِ اقوام غیرترك
از تركیه و كشورهایی كه عناصر غیرترك در آنها سكنا
دارند، شرط عمده برای ایجاد فرهنگ تركی است. البته در این
زمینه اقدامهای بسیاری صورت گرفته است، اكنون نیز
ادامه دارد و آنچه صورت میپذیرد، اندك هم نیست (اوهانسیان،
همانجا).
نظر ضیاء گوك آلپ پیرامون
استحاله و بیرون راندنِ اقوام غیرترك از محدودۀ
امپراتوری عثمانی به نسلكشی و قتل عام ارامنه و یونانیان
در سالهای ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق /
۱۹۱۵-۱۹۱۶م و بیرون
راندن اقوام غیرترك از آسیای صغیر انجامید كه
تركان جوان در این ماجرا نقشی عمده داشتند («تاریخ مردم
...»، ۲۶۴-۲۷۳). ضیاء گوك آلپ در بیان
نظر خویش ملت را مجموعهای از افراد دارای زبان و مذهب
مشترك میشمارد كه پیرو اصول اخلاقی و زیباییشناسی
خاص خودشاناند. به عقیدۀ او اُغوزها (غزان)، یعنی تركان عثمانی و تركمنها
به گروه «فرهنگ مشترك» تركی تعلق دارند. وی گروهی از
مغولانِ ساكن چین به نام خُوَرها و تركیزبانانِ ساكن آذربایجان،
خراسان و دیگر نقاط ایران را «همانند تركان عثمانی» از
اعقاب اغوزخان میشمارد و چنین نتیجه میگیرد
كه «مرزهای ملیت و ناسیونالیسم ترك فراسوی
مرزهای جغرافیایی دولت تركیه است». وی
اظهار عقیده میكند كه توران برخلاف آنكه عدهای تصور میكنند،
مجموعهای نژادی نیست كه جز از تركان، مغولان، تونگوزها،
فنلاندیها و مجارها را در بر گیرد. نام این مجموعه «اورال ـ
آلتایی» است كه در آن یاكوتها (یاقوتها)، قرقیزها،
ازبكها، قپچاقها، تاتارها و اغوزها یك گروه زبانی - نژادی
را تشكیل میدهند. او برای سیاست تركیه هدف
۳ مرحلهای كوتاه مدت، میان مدت و نهایی را
تجویز میكند كه مرحلۀ كوتاه مدت تركگرایی، میان مدت اغوزگرایی
و نهایی پان تورانیسم است (زارهواند،
۷۸-۸۰). محمد امین رسولزاده در كتاب آذربایجان
جمهوریتی مردم اران و شروان را «تركان آذری» نامیده
است كه ــ گویا از روزگاران كهن ــ در باكو، گنجه، شماخی، ایروان،
تبریز، مراغه، اردبیل، مغان، اران و قراباغ مستقر بودهاند (ص
۱۱-۱۲). وی از این پندار گام فراتر نهاده،
دریای كاسپی (خزر) را دریای قوزغون (قوزغون دنیزی)
نامیده است كه در هیچ سندی نمیتوان یافت.
در ۱۳۳۶ ق /
۱۹۱۸ م قفقاز از روسیه جدا، و به ۳ جمهوریِ
آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تقسیم شد. پیش از هجوم نیروهای
عثمانی به قفقاز و تقسیم آن به ۳ حكومت، گونهای
موازنۀ ضعیف برقرار بود؛ اما چندی بعد مساواتیانِ قفقاز
گنجه را به عنوان پایتختِ موقت برگزیدند و از نیروهای
عثمانی تقاضای كمك كردند (هوانسیان، ۴۳،
۴۹). در ۱۲ فوریۀ
۱۹۱۸ لشكریان ترك به قفقاز حمله بردند. در كتاب
«تاریخ آذربایجان» از انتشارات آكادمی علوم جمهوری
شوروی آذربایجان آمده است كه محافل حاكم تركیه كوشیدند
تا «برنامۀ توسعهطلبانۀ پان تركیستی خود را با تصرف قفقاز به مرحلۀ اجرا
گذارند». برای اجرای این هدف سران تركان جوان، انور پاشا
و دیگران درصدد برآمدند كه زیر پرچم پان تركیسم جبهۀ واحدی
از نیروهای مرتجع قفقاز پدید آورند. ضدانقلابیون ناسیونالیستِ
آذربایجان كه از هجوم تركان جرأت یافته بودند، راه خیانت
ملی در پیش گرفتند و درصدد برآمدند تا آذربایجان را به «هم
مسلكان ترك خود» تسلیم كنند. خاص محمدُف و خوییسكی
دو تن از اعضای مجلس قفقاز ضمن گفتوگو با اشنایدر سفیر
اسبق آلمان در ایران به صراحت اظهار داشتند كه «هدف ما قاطع و روشن
است و در صورت عدم موافقت هریك از همسایگان تغییری
در آن حاصل نخواهد شد و آن تلاش در راه جدا كردن آذربایجان است»
(«تاریخ آذربایجان»، III(۱) / ۹۸-۹۹).
نوری پاشا، برادر ناتنیِ
انور پاشا وزیر جنگ عثمانی در پاسخِ تقاضای كمك مساواتیان،
نیروهای ترك را در گنجه مستقر كرد. واحدهایی را نیز
به باكو فرستاد (هوانسیان، همانجا). هدف اصلیِ او الحاق این
جمهوری نوبنیاد به تركیه، و چه بسا دولت پان تركیستِ
مفروض بود (دومون، ۱۰۳). در مارس
۱۹۱۸ در ترابوزان كنفرانسی به نمایندگیِ
گَنجینسكی، محمد امین رسولزاده و چند تن دیگر تشكیل
شد. اینان كه در خدمت تركان بودند، تهدید كردند كه در صورت نپذیرفتن
پیشنهاد تركیه، از دولت قفقاز خارج خواهند شد و استقلال آذربایجان
و داغستان را اعلام خواهند كرد («تاریخ آذربایجان»، III(۱) / ۹۹).
مؤلفان «تاریخ آذربایجان»
در ادامه متذكر شدهاند كه ۲۲ آوریل
۱۹۱۸ جمهوری فدراتیو قفقاز موجودیت
خود را اعلام كرد كه برنامۀ آن «تمام و كمال منطبق با سیاست اشغالگران ترك بود» (همان، III(۱) / ۱۱۰). بدین روال، لشكریان
ترك به قفقاز رفتند و شهر گنجه به صورت پایگاه آنان درآمد و شورای
مسلمانان ملیگرا انحلال خود را اعلام كرد. «حكومت عملاً در اختیار
نیروهای اشغالگر ترك به فرماندهی نوری پاشا قرار
گرفت». دولت دست نشاندۀ خوییسكی به همراه اشغالگران ترك، تودههای
مردم را تحت اسارت و مورد نهب و غارت قرار داد. فرماندهی ترك و
مساواتیان با آتش و شمشیر نهضت انقلابی در آذربایجان
را سركوب كردند (همان، III(۱) / ۱۳۸-۱۳۹).
در ۲۸ ذیقعدۀ
۱۳۳۵ق / ۱۵ سپتامبر
۱۹۱۸م سپاهیان ترك به فرماندهیِ نوری
پاشا شهر باكو را متصرف شدند. مساواتیان كه بنا به نوشتۀ
مؤلفان كتابهای رسمی «تاریخ آذربایجان» و «فرهنگ
دائرةالمعارفی شوروی»، پان تركیست بودند و از تركان پیروی
میكردند، در ۲۷ مۀ همان سال در شهر تفلیس
دولت خود را تشكیل دادند و به نام «جمهوری آذربایجان»
اعلام استقلال كردند و پس از تصرف باكو از سوی تركان، به آن شهر
منتقل شدند (رضا، آذربایجان...، ۲۱۴).
محمد امین رسولزاده ــ رهبر
مساواتیان ــ جمهوری جدید را «تركیۀ كوچك»
نام داد و اعلام كرد كه این جمهوری با تركیۀ بزرگ
دارای مناسبات برادرانه است. وی در ادامه نوشت آذربایجانیان
از دیدگاه ملیت ترك هستند ( آذربایجان، ۸،
۱۱). خالده ادیب كه داستان «توران نوین» او الهامبخش
پان تركیستها بود، اوایل سال ۱۹۲۰م در
گرد هماییِ بزرگ سازمان یافته از سوی كانون ترك
(تورك اجاقی) خطاب به مردم استانبول اعلام نمود كه استقلالِ آذربایجان
نخستین گام در برنامۀ پان تركیسم است (لاندو، ۱۳۳). در این
زمان آشكار بود كه حزب مساواتِ جمهوری آذربایجان درواقع شعبهای
از حزب «اتحاد و ترقی» است (كراكوسیان، ۲۴۷)
یكی از هدفهای مجلس
مساوات، الحاق آذربایجان به تركیه بود (همانجا). در آن سالها
حزب مساوات جدایی آذربایجان از ایران را به گونهای
مطرح كرد. روزنامۀ ارشاد مورخ ۶ ربیعالاول ۱۳۳۶ق /
۲۷ آذر ۱۲۹۶ش به نقل از روزنامۀ آجیق
سوز (سخن آشكار) مورخ ۲۳ صفر همان سال نوشت: «این اشخاص
پس از اینكه دیدند بند پوسیدۀ مملكتگیری
استبداد كه به گلوی آذربایجان افتاده [بود،] و رفته رفته او را
به طرف روسیه میكشید، از اثر ضربات متوالیۀ آزادیخواهانِ
روس پاره گردیده [است،] و آذربایجان، یعنی همان
قطعه كه حساسترین نقطۀ حیاتی ایران بود، علاقۀ خود را به
طرف ایران اظهار و ابراز كرد، به افراد كمیتۀ مساوات اینطور
حالی [= تفهیم] نمودند كه سعادت ملل مختلفه كه امپراتوری
وسیع روسیه را تشكیل میدادند، شروع گردید و
دموكراسی روس حقوق و امتیازات ملل مذكوره را تصدیق نمود،
در این صورت شما مسلمانان نیز دارای همان حقوق و امتیازات
خواهید گردید و چون عدۀ شما نسبت به سایر ملل كمتر است، خوب است آذربایجان را
به خود ملحق نموده تا [بتوانید] در میدان رقابت سیاسی
و اقتصادی با آنها رقابت [نمایید]» («مختاریت...»،
۲۷، ۲۹).
رسولزاده در مقالۀ
«مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)» ضمن اعتراض به نوشتۀ
روزنامۀ ارشاد مینویسد: «اگر بپرسید میگوید كه
مسلمانان قفقازیه میخواهند آذربایجان ایران را از ایران
تجزیه نموده، و به خود ملحق نمایند» (ص ۳۲). آیا
آذربایجان را «تركیۀ كوچك» نامیدن (همو، آذربایجان، ۸) خود مؤید
صحت نظر نویسندۀ روزنامۀ ارشاد نیست؟ آیا سیاست فرقۀ دموكرات
آذربایجان در سالهای ۱۳۲۴ و
۱۳۲۵ ش این نگرانی را تأیید
نكرد؟ آیا تأسیس دولت، مجلس، ارتش و حتى پرچم جداگانه مؤید
این نگرانی نبود؟ در ۱۳۲۴ش فرقۀ
دموكرات آذربایجان تأسیس شد كه نخست در نهان و بعدها به صورتی
آشكار همین برنامه را اجرا میكرد (رضا، همان،
۲۲۲-۲۲۷).
در ۱۹ شعبان
۱۳۳۹ق / ۲۸ آوریل
۱۹۲۰م با ورود ارتش سرخ به باكو و تسخیرِ جمهوری
آذربایجان به حكومت مساواتیان پایان داده شد (همان،
۲۱۵). انورپاشا برای ادامۀ مبارزه در
۱۳۰۰ش / ۱۹۲۱م به آسیای
مركزی رفت و فرماندهیِ شورشیان باسماچی را برعهده
گرفت. او با محبوبیت فزایندۀ خود موفق به جذب بسیاری
از نیروهای داوطلب شد و عنوان «امیر تركستان» گرفت. وی
اتحادِ تمامی عناصر ترك تبار را برای ایجاد امپراتوری
ترك عملی میدانست و آماده بود پرچمهای مشترك پان تركیسم
و اسلام را به منظور مبارزه با ایدئولوژی بلشویسم
برافرازد. ولی مرگ او در نبرد ۴ اوت ۱۹۲۲
آرزوهایش را نافرجام گذارد. معاون و جانشین او حاجی سامی
بیگ (سلیم پاشا) مدتی به نبرد ادامه داد، ولی شكست
خورد و سرانجام در ۱۳۰۲ش /
۱۹۲۳م به افغانستان رفت و در آنجا به تبلیغ
پان تركیسم ادامه داد (لاندو،
۱۰۰-۱۰۱).
سینا آكشین مورخ ترك بر
پایۀ نوشتههای مندرج در كتاب یوسف حكمت بایور زیر
عنوان «تأثیر پان تركیسم در تاریخ و سیاست جهانی
سدۀ ۲۰» و كتاب شوكت آی دمیر با عنوان انور پاشا
مینویسد كه انور قصد داشت خود را سلطان آذربایجان بنامد؛
در ضمن میخواست برنامهای عملی برای ایجاد
دولتی پان تركیست در قفقاز پدید آورد (كراكوسیان،
۲۵۰-۲۵۱, ۴۷۶). از مصطفى
كمال نقل شده است كه انور میخواست با تصرف آذربایجان،
داغستان و ارمنستان، دولت جدید موردنظر خود را پدید آورد. در این
ماجرا مقرر بود نوری پاشا دستیار او باشد (همو،
۲۵۱).
با شكست تركیۀ عثمانی
در جنگ جهانی اول حكومت ۳گانۀ انور، طلعت و
جمال پاشا به پایان رسید و مستملكات عرب آن طی مدتی
كوتاه جدا شدند (زاره واند، ۱۴۴). در اواخر پاییز
سال ۱۹۱۹م كنگرۀ سیواس به دنبال كنگرۀ
ارزروم تشكیل شد كه ریاست آن را مصطفى كمال برعهده داشت. با
شكست دولت اتحاد و ترقی و به قدرت رسیدن كمالیستها، پان
تركیسم و پان تورانیسم موقتاً از عرصۀ سیاست
كنار زده شد، زیرا تركیۀ ویران شده از جنگ كه بسیار
كوچكتر، اما در مقایسه با امپراتوری عثمانی منسجمتر شده
بود، نیاز به تمركز برای بازسازی داشت. در اوایل سال
۱۹۲۱م در جریان جنگ استقلال، مصطفى كمال طی
سخنرانیای در اسكیشهر اعلام كرد كه ما نه پان اسلامیست
هستیم و نه پان تورانیست؛ وحدت اسلامی و تورانیگری
هیچیك مكتبی اعتقادی، یا سیاستی
منطقی برای ما به وجود نمیآورند. از این پس، حكومت
تركیۀ جدید به زندگی مستقل و حاكمیت در درون مرزهای
ملی تكیه خواهد داشت (همو، ۱۵۳،
۱۶۶؛ لاندو، ۱۳۲).
پس از قدرت یافتنِ مصطفى كمال
گروهی از پان تورانیستها و پانتركیستها به او پیوستند
(همانجا). در مرداد ۱۳۰۲ / اوت
۱۹۲۳ مجلس كبیر ملی تركیه مصطفى
كمال را به سمت ریاست جمهوری برگزید (لویس،
۲۶۰). در فوریۀ ۱۹۲۵
كردهای تركیه به رهبری شیخ سعید سر به شورش
برداشتد و شورش آنان حدود ۴ سال ادامه یافت، ولی سرانجام
سركوب گشت و شیخ سعید و ۴۶ تن از پیروانش
اعدام شدند (همو، ۲۶۶). مصطفى كمال در تفكر سیاسی
وارث تركان جوان، بهویژه جناحِ غربگرای آن بود. در زندگیِ
او اعتقادِ به دو موضوع چیرگی داشت: ملت تركیه، و ترقی
(همو. ۲۹۲). چه بسا ملیگرایی او سبب شد
كه بازماندگان تركان جوان بتوانند تا حدودی نظریات پان تركیستی
خود را باملایمت بیشتری محفوظ نگاه دارند. بدین ترتیب،
پان تركیسم به صورتی خفته درآمد. فعالیتها ابتدا جنبۀ فرهنگی
یافت و با تغییر خط از عربی به لاتین و از میان
بردن واژههای فارسی و عربی آغاز گردید و یك
گام در جهت پدید آوردن «زبان مشترك» برای تركان تركیه و
خارج از آن برداشته شد (لاندو، ۱۳۶-۱۳۷).
در لهستان توسط پیلسودْسْكی،
رئیسجمهوری آن كشور انجمنی با نام «پرومته» تأسیس
شد كه هدف آن دفاع از مردم قفقاز و اوكرائین، و مبارزه با كمونیسم
بود. ارگان این انجمن نیز پرومته نام داشت كه بعدها واژۀ
تركستان نیز بدان افزوده شد؛ پان تركیستهای معروفی
چون رسولزاده و میرزا بالا درآنمقاله مینوشتندوهدفشاناستقلالخواهی
و ایجاد اتحادیۀ پان تركیسم در جمهوری آذربایجان، قفقاز و تركستان
بود. در برلین نیز ماهنامهای به نام قورتولوش (رهایی)
منتشر میشد كه تا تیر ۱۳۱۸ / ژوئیۀ
۱۹۳۹ انتشار آن ادامه داشت و هلال منشی و محمد
امین رسولزاده سردبیری آن را برعهده داشتند (همو،
۱۴۱، ۱۴۲).
با آغاز جنگ جهانی دوم در
۱۳۱۸ش / ۱۹۳۹م، پان تركیستها
فعالیت خود را آشكارتر كردند و با پیشرویهای ارتش
آلمان در غرب و شرق اروپا، تلاش آنان گستردهتر شد. در خرداد
۱۳۲۰ / ژوئن ۱۹۴۱ در شمارۀ
۱۱ نشریۀ تركی بوزكورت (گرگ خاكستری) مقالهای با عنوان
«تركیسم در انتظار است» انتشار یافت كه در آن، ضمنِ پرداختن به
«آیندۀ توران»، از قفقاز و آسیای مركزی به عنوان بخشی
از این سرزمین یاد شده بود. در نشریۀ دیگری
با عنوان چینار آلتی (زیر درخت چنار) شاعری ترك چنین
نوشت: «تركانْ قفقاز و كریمه را به بیرون راندن دشمن [روسها]
فرا میخوانند. آن روز كه ملت ترك دژهای قفقاز و كریمه را
ویران كند، نزدیك است» (كراكوسیان،
۳۴۶-۳۴۷). در یكی از شمارههای
نشریۀ بوزكورت نه تنها نقشهای از محل استقرارِ تركان در تركیه
و آسیای مركزی روی جلد چاپ شده، بلكه خطاب به
عصمت اینونو چنین آمده است: «ای اینونو، تاریخ
ترا برای این روز بزرگ برگزیده است. ما آمادهایم
كه خون خود را در راه استقلال مقدس جهان ترك بریزیم. تمامی
جهان ترك منتظر اشارۀ توست» (لاندو، ۱۸۸-۱۸۹).
در فوریۀ
۱۹۴۴ كتابی با عنوان «تركان سراسر جهان» نوشتۀ حسین
نامق اوركون انتشار یافت كه شامل مطالبی دربارۀ تركان
سیبری، آسیای مركزی، اِتِل (ولگا)، شبه جزیرۀ كریمه،
آذربایجان، تركان غربی و... است. مؤلف كتاب تركان را به درك
«وظایف ملی» فرا میخواند و خطاب به آنان چنین مینویسد:
فراموش مكن كه تو تنها نمایندۀ ۱۸ میلیون
ترك نیستی؛ تو باید همۀ علم و دانش، تفكر و امكانهای
خود را صرف اعتلای تركان كنی و حتى یك لحظه این
شعار را از یاد نبری كه میگوید: همهچیز برای
تركان و به خاطر تركان است (زلالیان، ۳۴-۳۵).
ارین انگین دربارۀ مصطفى كمال چنین نوشت: «آتاتورك نه تنها پدر تركان تركیه،
بلكه پدر همۀ تركان جهان است» (نک : رضا، آذربایجان،
۱۱۲).
حزب كمونیست (بلشویك)
نسبت به پان تركیسم سیاست دوگانهای در پیش گرفت.
از یك سو سیاستِ روسی كردن در اراضی اطراف رود ولگا،
شمال قفقاز و شبه جزیرۀ كریمه اعمال میشد و از سوی دیگر در آسیای
مركزی امكانهای وسیعی برای عناصر پان تركیست
فراهم میگشت و پان تركیستها در رابطه با كشورهای همجوار،
از جمله ایران و افغانستان و چین آزادی عمل داشتند. نمونۀ این
سیاست طی سالهای
۱۳۲۴-۱۳۲۵ ش /
۱۹۴۵-۱۹۴۶م در آذربایجان
مشهود بود. نه تنها در آذربایجان، بلكه در گرگان نیز اتهاماتی
مبنی بر اعمال سیاست استحالۀ تركمانان ایران وارد میشد
(لوگاشُوا، ۱۴۵, ۱۴۶).
آزادی عمل پان تركیستها
در ارتباط با تاجیكها نیز نمایان بود. یكی از
دانشمندان تاجیك در كتابی با عنوان تبر تقسیم (تقسیم
با تبر) به سیاست حزب كمونیست در حمایت از پان تركیسم
اشاره كرده است. وی ضمنتوجهبه تقسیماتكشوری شرح میدهد
كهچگونه تاجیكستان طی سالیان متمادی بخشی از
جمهوری خودمختار تركستان، سپس بخشی از جمهوری بخارا و خیوه،
و به دنبال آن بخشی از جمهوری ازبكستان بوده است (نک : ماسُف،
۶ ff.). وی مینویسد: تمامی بخشهای
مهم و كلیدی سازمانهای حزبی و اداریِ تاجیكان
دردست پان تركیستها بود. در تمامی مدارس بخارا و اراضی
متعلق به تاجیكها، معلمان تركیزبان حضور داشتند و تدریس
به زبان ازبكی اجباری بود. در مدارس بخارا، سمرقند و خجند به
كودكان سرودهای تركی میآموختند و سیاست تركی
كردن با سرعت ادامه داشت. سرودی را كه در تركیه خوانده میشد،
به كودكان تاجیك میآموختند. این سرود به حمایت از
مصطفى كمال و بزرگ داشت جمال پاشا رئیس دولت تركیۀ عثمانی
از حزب اتحاد و ترقی اختصاص داشت. در ترانهای چنین آمده
است: «تورانیان به پا خیزید و سلاح بردارید! ... جمالِ
مبارز، از گور خود به در آی و بنگر كه یونان منهدم، و تركیه
آزاد شده است. زنده باد تركان، زنده باد كمال...» (همو،
۲۶-۲۷).
سیاست روسی كردن (پان
اسلاویسم) سرانجام به نفی بلدِ كامل مردم كریمه و چچن
منجر گردید و نتایج دلخراشی به بار آورد. سیاست تركی
كردن نیز مایۀ اختلاف شدید با همسایگان گردید. پس از فروپاشی
اتحاد شوروی، پان تركیسم در میان اقوام تركی زبان
اوج گرفت و با اقدامات مسلحانه چون حوادث چچن همراه شد. مآخذ رسمی
شوروی در سالهای پیش از فروپاشی نوشتند كه پیروزی
زبان تركی در آذربایجان، حاصل رابطۀ اهالی
این سرزمین با تركیزبانان طی سدههای
۵-۷ق / ۱۱-۱۳م و حاكمیت سیاسی
قبایل تركیزبان و كوچ و اسكان انبوه قبایل ترك و غلبۀ زبان
تركی بوده است. بدین روال مردم آذربایجان همان سرنوشتی
را پیدا كردند كه بسیاری از اقوام در راستای تاریخ
با آن روبهرو شدند كه همان غلبۀ زبان مهاجمان بر زبان بومی است («تاریخ آذربایجان»،
I / ۱۷۱؛ رضا، اران...، ۵۶۷-
۵۶۸)؛ حال آنكه پان تركیستها ملیت آذربایجانیان
را ترك نامیدهاند (رسولزاده، آذربایجان، ۱۱).
پس از فروپاشیِ اتحاد شوروی
بازگشت به پان تركیسم به شدت آغاز گردید و از عهد حاكمیت
مساواتیان فراتر رفت. رسولزاده زمانی در كتاب خود نوشته بود كه
«مسكنِ كنونی تركان آذری از قدیم الایام محل سكنای
خلق ترك بود» (همانجا)، ولی ایلچی بیگ رئیسجمهور
اسبق جمهوری آذربایجان از این نیز گام فراتر نهاد و
نوشت: «از صدها هزار سال باز از همدان تا دربند و از گوگچه تا دریای
خزر تركان آذری سكنا داشتند و به همراه دیگر اقوام میزیستند»
(ص ۶۱)؛ حال آنكه تاریخ شناختۀ شدۀ این
سرزمین به ۵ هزار سال نمیرسد (رضا، همان،
۵۶۹-۵۷۰). به نوشتۀ مینورسكی،
هرجا مسائل علمیِ حل نشدهای در زمینۀ فرهنگ اقوام
شرق باستان پدید آید، تركان بیدرنگ دست خود را به همانجا
دراز میكنند( همو، آذربایجان،
۱۱۰-۱۱۱، نیز ۱۰۳،
حاشیه).
سیاست دوگانۀ بلشویسم
نسبت به پان تركیسم موجب شد كه پس از فروپاشی اتحاد شوروی،
نگرانیهایی در محافل آن كشور پدید آید. در
۱۳۷۳ش / ۱۹۹۴م «كنفرانس علمی
ـ تجربی پان تركیسم و مسائل امنیت ملی روسیه»
در مسكو برگذار شد و طی آن نیكلای لیسِنْكو رئیس
شورای مركزی «حزب ملی جمهوریخواه روسیه»
مطالبی با عنوان «استراتژی مبارزۀ ما» ارائه
كرد و متذكر گردید كه اكنون فدراسیون روسیه در محاصرۀ جمهوریهای
تركی قرار گرفته است كه در سراسر كشور از جمله اطراف رود ولگا، قفقاز،
اورال و سیبری مستقر شدهاند. در این جمهوریها
سازمانهای سیاسیای پدید آمدهاند كه در مسیرِ
پان تركیسم قرار دارند. برای آنان اسلام پدیدهای
جهت تلاشهای جدید است. از دیدگاهِ آنان شكل تركیِ
اسلام، قرائت جدیدی است در راه دستیابی به برتری
جهانی، بهویژه برضد اتحاد شوروی «آتِئیست» (خداناپذیر).
نمیتوان گفت كه رهبری حزب كمونیست اتحاد شوروی از
ماهیت اسلام ناآگاه بود، چه، مبارزه با اسلام، بخش غیرقابل
انفكاكی از سیاست خارجی اتحاد شوروی به شمار میرفت.
جنگ با افغانستان امری تصادفی نبود. این جنگ تلاشی
آمیخته به خطا در مسیر تضعیف اسلام بود (لیسنكو،
۳, ۳۵).
اندیشۀ توران بزرگ
كه از آنكارا منشأ میگیرد، تنها حاصل نوشتههای گروه كوچكی
از روزنامهنگاران ترك نیست؛ بلكه اندیشهای گسترده درصدد
ایجاد محیطی خفقانآور برای برتریجویی
است. هنگامی كه سلیمان دمیرل رئیسجمهور وقت تركیه
خطاب به مردم سراسر جهان گفت كه مرز تركیه نه از دریای
مدیترانه، بلكه از دریای آدریاتیك آغاز میگردد،
روشن بود كه سخن او بدان معناست كه مرزهای تركیه به دریای
سیاه نیز ختم نمیشوند و تركیه از موضع قدرت با روسیه
سخن میگوید. آیحان كامل سفیر تركیه در مسكو طی
مصاحبهای با خبرنگار روزنامۀ نزاویسیمایاگازتا (روزنامۀ غیروابسته)
با صراحت گفت كه «تركیه به صورتی وسیع مسئولیت تأمین
امنیت در منطقۀ ژئوپولیتیك پهناوری از بالكان تا قفقاز را برعهده
دارد». با توجه به رویداد قبرس در ۱۳۵۳ش /
۱۹۷۴م به سهولت میتوان به مفهوم واژۀ «امنیت»
از دیدگاه تركان پی برد (همو، ۳۶).
مآخذ
اتابكی، تورج، آذربایجان
در ایران معاصر، ترجمۀ محمد كریم اشراق، تهران، ۱۳۷۶ش؛ بنیگسن،
الكساندر و مری براكس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده،
ترجمۀ كاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش؛ بیات،
كاوه، شورش كردهای تركیه و تأثیر آن بر روابط خارجی
ایران (۱۳۰۷-۱۳۱۱)، تهران،
۱۳۷۴ش؛ همو، مقدمه بر افسانۀ پان تورانیسم
(نک : هم ، زاره واند)؛ حیدرزادۀ نائینی، محمدرضا،
تعامل دین و دولت در تركیه، تهران،
۱۳۸۰ش؛ دومون، پل، «باكو در چهارراه انقلاب
۱۹۱۹-۱۹۲۰»، ترجمۀ بهنام
جعفری، قفقاز در تاریخ معاصر، تهران،
۱۳۷۱ش؛ رامزاور، ا. ا.، «تركان جوان پیش درآمد
انقلاب ۱۹۰۸»، ایران و عثمانی (نک : هم
، رئیسنیا)؛ رسولزاده، محمد امین، آذربایجان جمهوریتی،
كیفیت تشكلی و شمدیكی وضعیتی،
باكو، ۱۳۳۹-۱۳۴۱ق؛ همو، «مختاریت
آذربایجان (از جراید قفقاز)»، آذربایجان در موج خیز
تاریخ، تهران، ۱۳۷۹ش؛ رضا، عنایتالله،
آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، تهران،
۱۳۶۰ش؛ همو، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول،
تهران، ۱۳۸۲ش؛ رئیسنیا، رحیم، ایران
و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، ۱۳۷۴ش؛ زاره
واند، افسانۀ پان تورانیسم، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران،
۱۳۶۹ش؛ سلطانشاهی، علیرضا، «پان تركیسم
و یهود»، پژوهۀ صهیونیت، به كوشش محمد احمدی، تهران،
۱۳۷۶ش؛ گركه، اولریش، پیش به سوی
شرق، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش؛ لاندو،
ج.، پان تركیسم، یك قرن در تكاپوی الحاقگری، ترجمۀ حمید
احمدی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ «مختاریت آذربایجان
یا مالیخولیای كمیتۀ مساوات
قفقاز»، آذربایجان در موج خیز تاریخ، تهران،
۱۳۷۹ش؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت
درویشی دروغین در خانات آسیای میانه،
ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران،
۱۳۳۷ش؛ هوانسیان، ر. ج.، «درگیریهای
ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ،
۱۹۱۸-۱۹۱۹»، قفقاز در تاریخ
معاصر، ترجمۀ كاوه بیات، تهران، ۱۳۷۱ش؛ نیز:
Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸; BSE۳; EI۲; Elçibäy, A., Bu manïm
taleyimdir, Baku, ۱۹۹۲; Istoriya Armyanskogo
naroda, ed. Nersesiyan, Erevan, ۱۹۸۰; Istoriya Azerbaydzhana, ed. I. A. Huseinov,
Baku, ۱۹۶۳; Kirakosyan, Dzh. S.,
Mladoturki pered sudom istoriĭ, Erevan, ۱۹۸۶; Lewis, B., The Emergence of
Modern Turkey, London, ۱۹۶۸; Lugashova, B.-R., Turkmeny
Irana, Moscow, ۱۹۷۶; Lysenko, N., «Strategiya
nasheĭ bor’by», Pantyurkizm i problemy natsional’noĭ bezopasnosti
Rossii, Moscow, ۱۹۹۴; Masov, R., Istoriya
topornogo razdeleniya, Dushanbe, ۱۹۹۱; Ohanesian, E., «Antirusskaya i antiarmyanskaya
sushchnost’ pantyurkizma», Pantyurkizm i problemy natsional’noĭ
bezopasnosti Rossii, Moscow, ۱۹۹۴; Sovetskaya istoricheskaya entsiklopediya, Moscow
۱۹۶۲; Zarevand, Turtsiya i
Panturanizm, Paris, ۱۹۳۰; Zulalyan, M. K., Voprosy drevneĮ i
srednevekovoĭ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĭ turetskoĭ
istoriografii, Erevan, ۱۹۷۰.