اين زمينه، مطالبى است كه دكتر
جواد على تحت عنوان موارد تاريخ الطبرى در مجله المجمع العلمى العراقى نوشت. وى به
صورت تحليلى، مآخذ طبرى را در هر بخش مورد بررسى و ارزيابى قرار داد. اما كار
مواردپژوهى، تنها در اين قالب نيست و شكلهاى ديگرى نيز دارد كه در ادامه درباره
آن سخن خواهيم گفت.
آنچه
در اينجا براى ما اهميت دارد و در اين مقال برانيم تا به اختصار در بارهاش سخن
بگوييم، آن است كه مواردپژوهى در منابع موجود، گامى در جهت بازسازى متون مفقوده
است.
ياد
از منابع در آثار مكتوب
ارجاع
يك سخن به قائل آن، دو دوره مختلف را پشت سر گذاشته است. نخست دورانى كه سند هر
نقل- به مانند آنچه از پيغمبر (ص) يا ائمه (ع) روايت مىشود- ذكر مىگرديد و به
اين ترتيب امكان دنبال كردن مرجع يك نقل بود. اين دوره كه بخش نخست آن انتقال
شفاهى علوم بوده و سپس به انتقال كتبى هم رسيد، تا قرن چهارم به شدت مورد توجه بود
و از آن پس، گرچه به صورت يك سنت علمى تا قرنها پذيرفته شده و معمول بود، اما به
صورت عملى، سند- به معناى اجازه نقل مطالب كتاب يك مؤلف از استادانش تا مؤلف- تنها
در اول كتاب مىآمد و در ادامه، به طور مستقيم از كتاب آن شخص نقل مىشد. برخى اين
روش را حتى تا قرن دوم هم پيش بردهاند.
دوره
دوم درست از زمانى آغاز شد كه نويسندگان پسين مطالب مورد استفاده خود را از آثار
مكتوب پيشين نقل مىكردند. در دوران آغازين و حتى تا قرنها بعد، غالب يا بسيارى
از منابع كهن، كمتر از منابع خود ياد مىكردند، روشى كه گرچه به