responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 85

من فرمودند: اى دعبل! بر حسين عليه السلام مرثيه بخوان، مادامى كه تو زنده‌اى ياور و مدح‌كننده ما هستى؛ پس هرچه توانستى از يارى ما كوتاهى نكن.

آن‌گاه من گريستم و اشعار زير را در آن مجلس عزا خواندم: اى فاطمه، اگر زنده مى‌بودى و مى‌ديدى كه حسين جنگيد و با لب تشنه در كنار نهر فرات كشته شد، در آن صورت اى فاطمه، نزد پيكرش بر سر و صورت مى‌زدى و اشك‌هايت را بر گونه و صورت جارى مى‌كردى. اى فاطمه، اى دخت‌بهترين انسان! برخيز و ماتم نما، اختران آسمان در بيابان‌ها افتاده‌اند.

مقابرى در كوفه و قبرى در مدينه و ديگرى در فخ؛ درود و سلام بر همه آن‌ها. قبورى در كنار رودخانه در جنب كربلا كه حجله‌گاه‌هاى آن‌ها بر كرانه فرات است بر لب فرات با لب عطشان جان باختند. اى كاش پيش از حسين جان مى‌دادم. به خدا شكايت مى‌كنم كه ذكر مصيبت آن‌ها به من جام عزا و بى‌تابى را نوشانده است. دختران «زياد» در قصرها مصون بودند، اما دختران پيامبر صلى الله عليه و آله هتك حرمت مى‌شدند. خاندان زياد در قلعه در امنيت بودند و اهل بيت پيامبر در بيابان‌ها اسير. خاندان پيامبر حرمتشان شكسته مى‌شد و به اسارت برده مى‌شدند و دودمان زياد در پس پرده و با امنيت مى‌زيستند.[1]


[1]. ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، ج 20، ص 148.

نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست