responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 79

جايى به نام كربلا كشته مى‌شود. مشتى از خاك آن را برداشت و داد تا بويش كنم، چشمانش پر از اشك شد.[1]

عزادارى زينب عليها السلام و اهل بيت سيدالشهدا عليه السلام‌

هنگامى كه يزيد سر مبارك سيدالشهداء عليه السلام را به مجلس آورد، حضرت زينب عليها السلام بى‌تاب شد: «

أهْوَتْ إلى جَيبِها فَشَقَّتهُ ثمّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزينٍ تَفْزَعُ القلوبَ يا حُسيناه يا حَبيبَ رسولِ اللهِ يا ابْنَ مَكَّةَ ومِنى يا ابنَ فاطمةَ الزهراءِ سَيدة النساءِ يا ابْنَ بِنتِ المُصطفى‌[2]

؛ اما چون نگاه زينب عليها السلام به سر بريده برادر افتاد گريبان چاك كرد سپس با صداى حزين كه قلب‌ها را مى‌سوزاند ناله سر داد و گفت: اى حسين من، اى حبيب رسول خدا، اى فرزند مكه و منى اى زاده فاطمه زهرا عليها السلام سرور بانوان و اى فرزند دخت رسول خدا ...».

و همچنين در روايت دارد: «

... فالتفتت زينب، فرأت رأس اخيها، فَنَطَحَتْ جَبِينَها بِمَقْدِمِ الْمَحْمِلِ، حتى رأينا الدَّمَ يَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِناعِها، وأومأت اليه بخرقة و ...[3]

؛ حضرت زينب عليها السلام از كجاوه روى آورد سر برادرش را ديد و به سختى پيشانى خود را به چوب جلو كجاوه زد تا اينكه ديدم خون از زير مقنعه و روسرى او بيرون مى‌شد به طورى كه دشمنان هم‌


[1]. طبقات، ج 7، ص 274؛ اخبار الطوال، ص 107؛ شرح احقاق الحق، ج 8، ص 147.

[2]. بحارالانوار، ج 45، ص 132؛ العوالم، ص 433؛ لواعج الاشجان، ص 222.

[3]. بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ العوالم، ص 373.

نام کتاب : شعائر حسينى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 79
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست