نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 72
آنكه خود پدر فقيه راحل،
نامهاى به مرحوم ميرزا قدس سره مىنويسند و در آن ذكر مىكنند كه: فرزندم! از نجف
به تبريز برگرد، من ديگر راضى نيستم در نجف بمانى. مرحوم ميرزا قدس سره با توجّه
به درس و بحث و اشتغال حوزوى سخت نگران مىشود و از طرفى نمىتواند كلام پدر خود
را ناديده بگيرد. از سوى ديگر شوق، عشق و تشنگى حوزوى همچنان در وى فوران مىكند.
نزد استاد الفقهاء والمجتهدين سيّد خوئى مىرود و مسئله را مطرح مىكند و سيّد
خوئى به مرحوم ميرزا قدس سره مىگويد: حوزه به شما نياز دارد. آن گاه مرحوم سيّد
دست به قلم برمىدارد و نامهاى را به پدر مرحوم ميرزا قدس سره مىنويسد و همان
موجب مىشود كه پدر مرحوم ميرزا قدس سره راضى مىشود كه ميرزا قدس سره موقتاً در
نجف بماند. بعد از آن مرحوم ميرزا قدس سره سفرى به ايران مىنمايند و به تبريز
رفته و با پدر و مادر خود ديدارى مىكنند، با توجّه به اينكه پدر مرحوم ميرزا قدس
سره از مؤمنين اخيار و متديّنين ابرار بودند، با حضور مرحوم ميرزا قدس سره در نجف
راضى شدند و سرانجام در حالى كه مرحوم ميرزا قدس سره در نجف اشرف مشغول تحصيل
بودند، پدرشان دنيا را ترك كرده و به ملكوت اعلى مىپيوندند.
نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 72