نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : فياض، شيخ محمد اسحاق جلد : 1 صفحه : 564
اگر براى فرزندان وفرزندان فرزندان خود وقف كند،
معيار در هر مورد فقط عرف عام يا خاص خواهد بود، به شرطى كه تصريحى از جانب واقف
بر تعيين نباشد.
(مسأله
2452) اگر براى برادرانش وقف كند، برادران پدرى ومادرى يعنى ابوينى
وبرادران پدرى يعنى ابى وبرادران مادرى يعنى امّى بطور مساوى شريك مىشوند، در
صورتى كه نشانهاى براختصاص وقف به افراد معين نباشد. همچنين اگر براى اجدادش وقف
كند، اجداد پدرى واجدادمادرى مشترك خواهند بود و اگر براى عموها و دايىها وقف كند
شامل عموهاى پدرى و مادرى مىشود، و همين طور دايىها. امّا وقف براى برادران،
شامل فرزندان آنها و خواهران نمىشود، و وقف براى عموها و دايىها، شامل عموهاى
پدر و مادر و دايىهاى پدر و مادر و عمهها مطلقاً نيز خالهها نمىشود.
(مسأله
2453) اگر براى پسرانش وقف كند، شامل دختران نخواهد بود، ولى اگر براى
ذرّيهاش وقف نمايد، شامل همه فرزندانش مىشود، با واسطه باشند يا بدون واسطه، مرد
باشند يا زن، چنانچه ظاهروقف دلالت بر مشاركت دارد كه طبقات بعدى با قبلى بطور
مساوى باهم شريك هستند و در اين باره بين زن و مرد فرقى نيست.
(مسأله
2454) اگر بگويد: «اين ملك براى فرزندانم وقف است هر مقدارى كه زاد و ولد
نمايند»، ظاهر از وقف، مشاركت است يعنى همگى بالسويه شريك مىشوند و اگر بگويد:
«براى فرزندانم الاعلى فالاعلى وقف است»، ظاهر از آن ترتيب است يعنى تا فرزند باشد
به نوه نمىرسد و اگر بگويد: «براى اولادم نسلى بعد از نسلى يا طبقهاى بعد از
طبقه وقف است»، ظاهر آن نيز وقف به ترتيب است، بنابراين فرزند با پدروپسر برادر با
عمو ودختر خواهر با خاله شريك نمىشود يعنى تا طبقه اوّل وجود دارد نوبت به طبقه
بعدى نمىرسد، هم چنان كه وقف نسبت به هريك از زن و مرد در هر طبقهاى به طور
مساوى است و ممكن است كه واقف، ترتيب بين طبقات را به شكل ديگر قرار دهد، كه عبارت
است از ترتيب بين خصوص پدران وفرزندان در هر طبقه اى، بنابراين اگر چند برادر
باشند و بعضى فرزندانى داشته باشند، مادامى كه پدر زنده باشد، به فرزندان چيزى
نمىرسد، ولى پس از فوت پدر، فرزندان او با عموهايشان شريك خواهند بود در حالى كه
در ترتيب اوّل پسر عمو با عمو شريك نمىباشد.
(مسأله
2455) اگر موقوف عليه بين دو عنوان مثل علما و سادات يا دو شخص مردّد
باشد،
نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : فياض، شيخ محمد اسحاق جلد : 1 صفحه : 564