انسان در طول تاريخ آنان نگرديم
و انسان را براى تكامل خود- كه فقط يك مرتبه شانس زندگى را دارد- از فطرت اصلى او
گمراه نسازيم.
البته
براى رفع درگيرىها و آرامش اجتماعى كه امر قابل توجهى است بايد پس از تصوير كامل
انسان و حقوق او، روابط او را با ساير انسانهاى بدور از فطرتشان، بطور عادلانه و
مصلحانه مطابق شرايط زمان تنظيم كنيم تا همزيستى مسالمتآميز جهانى در معرض خطر
قرار نگيرد در اين صورت هم واقعيتها حفظ مىگردد و هم نظام اجتماعى مراعات مىشود
و اين كار در شريعت اسلامى، پانزده قرن قبل توضيح داده شده است و از مسايل حلشده
بشمار مىآيد.
مطلب
مهم اينكه بشريت در طول تاريخ خود دو ديدگاه مختلف و دو تعريف متفاوت از انسان
دارد، و قدر جامعى بين اهل نظر در باب تعريف انسان وجود ندارد، نظر هر طرف را كه
بگيريم، نظر طرف ديگر مهمل مىماند و بهتر اين است كه به واقعيتها مراجعه كنيم و
اعلاميه مجمع عمومى جانب يك طرف (صاحبان فرهنگ مادى) را گرفته كه قهرا براى طرف
ديگر (صاحبان فرهنگ الهى) مورد بحث و تأمل واقع مىشود.
2-
كمبودهاى اعلاميه:
1-
نداشتن ربط منطقى حقوق مذكور با آنچه در مقدمه آمده است.
2-
فاقد بودن حقوق مذكور بعنوان يك ايدئولوژى از يك جهانبينى واقعى.
3-
عدم ارتباط منطقى بين جملات مواد مذكور، بطور نمونه از ماده