خداوند
نعمتى را كه به مردمى لطف نموده تغيير نمى دهد تا اينكه (آن مردم) آنچه را كه به
خودشان مربوط است تغيير دهند.
إِنَّ
اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا
أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ (رعد/ 11)
محققا
خدواند تغيير نميدهد حال قومى را تا خود آن قوم حال خود را تغيير ندهند و زمانيكه
خداوند به مردمى اراده بدى (و انتقام) نمايد هيچ دافعى براى آن وجود ندارد.
احتمالا
آيه دوم مطلق است، يعنى حال خوب يا بد قومى را خداوند بى جهت تغيير نميدهد مگر
آنكه خود آن مردم حالت خود را تغيير دهند كه خداوند نيز حال آنان را تغيير ميدهد
ولى آيه اول صريح است كه فرض اول (حال خوب) را بيان ميدارد. و ممكن است كه اطلاق
آيه دوم بر آيه اول حمل گردد.
بهرحال
ظاهر هر دو آيه اين است كه حكم در مورد ملتها و مردمان يك كشور و يا يك شهر و يا
يك قريه است نه حكم فردى.
پس
قانون زندگانى اين است تا مردمى كه مورد نعمت قرارگرفته اند نعمت يا نعمتهاى آنان
را خداوند زايل نمى گرداند تا خود آن مردم از شكر گزارى نعمت به طغيان و فسق و
فجور و ستمگرى و سركشى تغيير
نام کتاب : قوانين زندگانى انسان در قرآن نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 53