اصول دياليكتيك كه با نفهمى ماركسيست ها پى ريزى شد، چه آتشى به دنيا افروخت! آزادى مطلق العنان غربى كه سرسختانه از آن دفاع مى كنند چگونه 15 ميليون را به گور برد و 45 ميليون ديگر را به صف منتظران مرگ رديف كرد. بلى. الغاى قوانين اخلاقى و آوردن آزادى بى بند و بار غربى كه فرهنگ غلطى بود، يكى از عوامل مهم ايدز بود كه فجايع فوق را بر بشر تحميل كرد.

آزادى جنسى در كم و كيف خود پيش مى رود. سالانه سيصد تا پانصد هزار زن از سرطان رحم كه عامل آن فحشاء است، با كمال درد و شكنجه نابود مى شوند و هكذا. همه اينها از اشتباه در اباحه گرى قيود اخلاقى و نادانى از طبيعت بشر است. بلى الآن تقنين قوانين زندگانى به دست نمايندگان شوراى ملى است كه ده در صد صلاحيت تقنين را ندارند و رابعا تمام هنر نمايندگان قوه مقننه در تقنين اين است كه در مقام تصويب بگويند نظر ما چند رأى بيشتر دارد! بعلاوه كه بعد روحانى انسان قوانين ديگرى مى خواهد كه جز خدا كسى آن را نمى داند. ممكن است ماترياليستها و منكرين دين بگويند روح، معلول مجرد خيال و ذهن گرايى دين داران است و علم آن را تصديق نمى كند! ولى بايد اينان بفهمند كه در علم روحى جديد وجود روح علمى شده؛ هرچند حقيقت روح تاكنون از نظر دين، فلسفه و تجربه مجهول مانده است، يعنى ما حقيقت خود را نشناخته ايم.

بهرحال هركسى بخواهد وجود روح را به طور علمى بداند به كتب دانشمندان علم روحى جديد مراجعه كند خصوصاً به كتاب اسرار مرگ و زندگانى كه مولف آن ظاهرا به خدا معتقد نيست ولى وجود روح را در پنجاه سال زحمت كشى خود صد در صد به اثبات رسانده است.[1] بلى بشر از نظر عقلى و فهم و علم در تحصيل‌

[1] . به كتاب ديگر نگارنده روح از نظر دين و عقل وعلم رومى جديد، قسمت اخير آن مراجعه شود.