در
اسلام كه اقتصادش بر واقعبينى و عينيت خارجى استوار گرديده، اولا بكار توجه زيادى
مبذول شده و تا آخرين حد ممكن از آن تشويق بعمل آمده است و ثانيا در تشريع قوانين
خود طورى رفتار كرده كه مردم مجبور شوند كار كنند. و ثالثا نفع كار را از سائر
عوامل توليد- چنانچه ذكر مىگردد- زيادتر قرار داده و رابعا از غلو و مبالغه
بىمورد در حق كار خوددارى كرده و موقعيت حقيقى او را بيان كرده و مانند ماركسيزم
دچار افراط نگرديده و ما جهت توضيح مطلب و اقناع مطالعين و تنوير اذهان آنان اين
چهار مطلب را در چهار باب مختصرا عنوان مىكنيم ولى اولا بايد متذكر شد
شروط
توليد
از
نظر اسلامى در اصل توليد سه نكته لازم المراعاة است
يكى
آنكه توليد بحد اسراف نرسد زيرا اسراف در عمل فردى و عمل عمومى حرام و ممنوع است