مفهوم باهم متغايراند و مصداق
آنها يكى مى باشد. اين نظريه شيعه اماميه و فلاسفه و احتمالا جمعى از معتزله مى
باشد و براهين عقلى و احاديث وارده از طريق اهل بيت (ع) آن را تثبيت مى نمايد.
متكلمين اشعرى اهل سنت- صفات ذاتى را، ممكن الوجود و از لازمه ذات واجب الوجود مى
دانند.[1]
4)
توحيد خالقى؛ يعنى آفريدگار كائنات به تمام اجزاء و ذرات موجودات، تنها خداوند
تبارك و تعالى مباشد. آيات مباركه قرآن مجيد و اتفاق همه مسلمانها بر آن دلالت
دارد، عقل به آن صريحاً حكم مينمايد. در مورد افعال اخيتارى انسان، بايد متوجه شد
كه توانايى و قدرت ما بر بجا آوردن عمل از طرف خداوند است، لاحول ولاقوة الّا
بالله، ولى انسان تنها انتخاب گر است، كه به انتخاب و اختيار و اراده، آن قوت و
قدرت خدادادى را، در راه بندگى خداوند و اعمال خوب و يا در اه معصيت و شر مصرف مى
نمايد. و چنانچه بنده در كارهاى خود اختيار نمى داشت و مجبور مى بود، تكليف او بى
فايده مى شد.
5)
توحيد تدبيرى؛ يعنى خداوند همه جهان هاى مخلوق را تدبير و ادارده مى كند و تنها
اراده او مؤثر است و اگر ملائكه پاره اى از امور را اجرا مى كند، همه آن به اداره
و قدرت و دستور پروردگار جهان است. (والمدبرات امراً)، (لا يعصون الله ما امرهم و
يفعلون ما يؤمرون).
6)
توحيد درعبادت؛ يعنى تنها ذات خداوند بايد پرستش و عبادت شود و هيچ موجود ديگر
عبادت و پرستش نمى شود. لاإله إلّا الله، يعنى معبودى جز الله سزاوارعبادت نيست و
هركس جز خداوند را عبادت كند،
[1] . اقوال ديگرى هم دراين مورد وجود دارد و به« شرح
مواقف» جرجانى مراجعه شود.