اينان دچار تناقض شده اند؛ زيرا
اگر آيات را متشابه نمى دانيم بايد مانند مجسمه بدور از عقل با كيفيت قبول كنيم و
به حكم عقل توجه نكنيم واگر آنها را متشابهات بدانيم بايد تأويل كردن و يا خاموشى
و حواله كردن معناى آن را به خداوند بپذيريم. رد تأويل و قبول بلاكيف تناقض دارد،
بلكه نفى تكييف و كيفيت، عين تأويل است و مجمسه مى توانند نفى كيفيت را به نام
تأويل رد كنند.
عقل
و دين
اسلام
دين عقل است و عقل را تأكيد نموده و در صفحه 27 جهان بينى چنين آمده است: «...
درحاليكه يك مسلمان بايد عقل خود را اساس دين قرار ندهد، بلكه قرآن را اساس قرار
داده از عقل خود در فهم آيات قرآنى استفاده كند ...» جواب: طرفداران خاموشى در
مورد آيات متشابهات همين حرف شما را ملاك قرار مى دهد به حكم عقل خود كه خدا موجود
مجرد از ماده و حتى مجرد از ماهيت مى دانند معانى آنها به خداوند حواله مى كنند و
مدلول آيات را مراد خداوند نمى دانند. پس نبايد مشكلى در بين طرفين بوجود آيد ولى
لازم است در اين جا ريشه اى صحبت كنيم هرچند به نحو بسيار مختصر و كوتاه حكم عقل
بر سه قسم است: ظنى، اطمينانى و قطعى.
حكم
ظنى از 51 تا 90 درصد
حكم
اطمينانى از 90 تا 99 درصد
حكم
قطعى 100 درصد مثل علم ما به وجود خورشيد و ستارگان و مثل اينكه حاصل ضرب دو در دو
چهار مى شود. جمعى از فقهاى اهل