عمل آن را مىپذيريم (يا شبيه اين جمله) من در
جواب او- كه مرد دوستداشتنى بود- گفتم شما آن را در قانون اساسى ذكر كنيد و در
عمل ضمانت پذيرش آن را ندهيد!
بههرحال
قانون اساسى مدونه حركت اسلامى، با تغييرات كميسيون مذكور پس از مدتى به شوراى
رهبرى آمد، كه شش ماده اولى آن تصويب شد و نوبت به ماده هفتم رسيد كه دو روز
درباره آن ماده مجادله شد. به يادم هست، محل مذاكرات در «باغ بالا» بود، جمعى از
نمايندگان احزاب در شوراى رهبرى مانند پسر آقاى مجددى، پسر آقاى گيلانى و نماينده
جمعيت سكوت نموده بودند و حتى با قول همكارى كه دو نفر اول داده بودند، روز ديگر
پشيمان شده و اظهار داشتند در اين باره بايد با پدران خود مشورت كنيم.
بههرحال
در اين دو جلسه اينجانب و نماينده حزب وحدت كه به تازگى به شوراى رهبرى آمده بود،
مىگفتم كه: يا بايد به ذكر دين اسلام اكتفا شود و نامى از مذهب نيايد و يا اگر از
مذهب حنفى نام برده مىشود، بايد از مذهب جعفرى براى شيعه نام برده شود، شيعيان در
جهاد و دفاع از اسلام، هدف رسيدن به حكومت را نداشتهاند، چون مىدانستند كه