نام کتاب : جهانى شدن و جهانى سازى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 8
مقدمه
جمعى
از دانشمندان مىگويند: انسان موجود مدنى بالطبع است، مدنيّت و اجتماعى بودن در
ذات وى سرشته شده است.
ولى
اين نظريه پايه و اساسى ندارد؛ آنچه در نهاد انسان به وديعت سپرده شده و محسوس هم
مىباشد، دوستى به خود (حبّ به ذات) است كه هر كس يا هر موجود ذى شعور، به خود
علاقه شديدى دارد و تنازع در بقا از همين نقطه آغاز مىشود و بر اساس حبّ به ذات
دو صفت ديگر براى آدمى و يا هر موجود زنده مادّى ديگر به وجود مىآيد كه جلب منفعت
و دفع ضرر شخصى هستند انسان كه موجود عاقل است، به تجربه فهميده است كه به تنهايى
توان تحصيل نيازمندىهاى فردى خود را ندارد. مجبور است بر خلاف غرائز خود، تن به
زندگانى اجتماعى و مقررات مدنيت بدهد تا با كمك ديگران به تأمين نيازهاى شخصى خود
برسد و ناملايمات را از خود دفع كند. لذا مىبينيم هرگاه بتواند با تخلف از مقررات
اجتماعى به منافع خاص خود برسد، بدون درنگ از مقررات مذكور فرار مىكند، هر چند كه
به ديگران آسيب برسد و همين است اقتضاى طبيعت (غرايز) او.
و
اگر ما افرادى را مىبينيم كه به فكر ديگرانند و حتى برخى به ايثار و فداكارى براى
مردم آمادگى دارند، ربطى به طبيعت آنان ندارد و بلكه تابع تربيت آنان است و گاهى
هم به سليقه و مزاج شخصى آنان بر مىگردد.
نام کتاب : جهانى شدن و جهانى سازى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 8