نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 46
در شرك فرقى بين عبادت بت و واسطه قرار دادن صالحين (انبيا و اوليا)
نيست، كفار آن زمان هم دو دسته بودند برخى بتها را براى شفاعت قصد مىكردند و
برخى اوليا را، و آيات زير متوجه دسته دوم است:
أُولئِكَ
الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ
وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ (الإسراء:
57). آنهايى را كه كفار مىخوانند خود به سوى پروردگارشان وسيلهى تقرب مىجويند و
به رحمت او اميدوار و از عذاب او ترسانند.
مَا
الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ ... قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ
اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً (المائدة:
75 و 76). عيسى بن مريم جز رسولى نيست ... بگو آيا مىپرستيد چيزى غير خدا را كه
ضرر و نفعى را براىتان در اختيار ندارد.
4-
اميد و طلب شفاعت از غير خدا را قرآن شرك مىداند؛ وَ
يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ
يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما
لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا
يُشْرِكُونَ (يونس: 18). چيزى غير از خدا را مىپرستند كه به آنان ضرر و نفعى
رسانده نمىتواند و مىگويند اينان شافعان ما نزد خداوند ...[2]
وَ
الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا
لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى (الزمر: 3)؛ كسانى كه غير از خدا
اوليايى را برگزيدهاند (مىگويند) ما آنان را جز به خاطر اينكه ما را به خدا در
مرتبهى قرب نزديك مىسازند مىپرستيم.[3]
[1] اين آيه و آيه ماقبل از محل
نزاع خارج است و ذكر آنها يك نوع فريب دادن ساده لوحان است زيرا همه مسلمانان قبول
دارند كه عبادت غير خدا چه نبى و ولى باشد و چه ملايكه، موجب شرك مىشود و كسى
منكر آن نشده و نزاع در معناى عبادت است كه قبلًا گذشت. و دو آيه فوق دلالتى بر
معناى عبادت ندارد.
[2] در اين آيه گفته نشده است كه
شرك كفار به خاطر شفاعت خواستن از غير خدا است كه وهابى مذكور ادعا دارد، بلكه
كفار عبادت غير خدا را مى كردند و به علاوه ادعاى شفاعت از آنان را نيز داشتند.
شرك آنان به خاطر عبادت غير خدا است نه به خاطر شفاعت خواستن باطل آنان، وهابى
مذكور عمدا يا جهلا بين دو موضوع مذكور خلط كرده است و طلب شفاعت از كسانى كه
خداوند به آنان اختيار شفاعت را داده است غير از طلب شفاعت از بتها است كه
توانايى شفاعت را ندارد، اولى صحيح و دومى باطل است.
[3] تفسير آيه در مقصد سابق با
همه محتملات آن ذكر شد و ادعاى وهابى بى اساس است.
نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 46