نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 28
شناختى؟ فرمود: بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ عَزَمْتُ
فَفُسِخَ عَزْمِي وَ هَمَمْتُ فَنُقِضَ هَمِّي.[1]
به بهم خوردن عزيمتها و شكستن قصد، عزم كردم، عزمم را فسخ نمود قصد كردم، قصدم را
برهم زد!.
سوال
مهم اين است: كه در غير افعال عادى اختيارى، آيا خداوند خلقت عالم يا خلقت پارهاى
از موجودات را به بعضى از مخلوقين خود تفويض فرموده است و آيا اين تفويض امكان
عقلى دارد يا نه؟
در
جواب مىگوييم: تفويض خلقت به يك مخلوق به عنوان صانع مستقل عقلًا محال است چون
مخلوق احتياج صرف است؛ او در وجود خود محتاج واجب الوجود است چه رسد به افعال
عادى، يا خلقت موجودات ديگر، و به عبارت ديگر نياز از لوازم ذاتى ماهيت و وجود است
و قابل جدايى نيست و به عنوان صانع غير مستقل ممكن است و امتناعى ندارد، ليكن شق
اول يعنى تفويض خلقت تمام جهان به مخلوق، يقيناً به وقوع نپيوسته است و شايد هيچ
دانشمندى موحدى هم آن را ادعا نكرده باشد، فلاسفه عقول كلى مجرد را واسطهى فيض و
ايجاد خداوند مىدانند، نه صانعين عالم (دقت شود). و قرآن مجيد خلقت اسمانها و
زمين را مكرر به خداوند نسبت مىدهد لا غير.
و
اما شق دوم يعنى تفويض خلقت بعضى از امور به بعضى از مخلوقات به عنوان صانع غير
مستقل راهى براى اثبات يا نفى، جز مراجعه به شريعت ندارد، و از مدارك شرعى جز قرآن
مجيد فعلًا ديگر منبعى نمىتواند موضوع را روشن سازد، زيرا حال عقل و قياس و اجماع
معلوم است و سنت متواتر وجود ندارد، پس لازم است كه به سراغ قرآن مجيد برويم.