responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : برگى ديگر از فعاليت‌هاى احزاب جهادى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 326

او برسانيد، پرسيدند، پيام شما چيست؟ مى‌گويد: به پسرم بگوييد: اگر تفنگ دشمن از پشت به شما اصابت كند شيرم برايت حرام است، من وقتى شيرم را برايت حلال مى‌كنم كه هميشه رو بروى دشمن قرار داشته باشى، تا اگر كشته شوى، تير دشمن سينه تورا بشكافد، نه پشت شما را، واقعاً اراده قوى مى‌خواهد، اين اراده ازكجا براى اين‌خانم پيدا شد؟ در كدام دانشگاه اين خانم درس خوانده بود؟ چندسال اين خانم در حوزه علميه درس خوانده بود؟! يك زن بى‌سواد درس نخوانده اماّ با ايمان قوى و اراده استوار كارى را مى‌كند كه در تاريخ الگو و نمونه باشد.

خانم با اراده و بامسؤليت‌

در مناطق مركزى مى‌گويد: يكى از مجاهدين براى رفع خستگى از جبهه براى چند روزى به خانه‌اش مى‌آيد، مى‌بيند كه رنگ صورت خانم و بچه‌هايش زرد شده است، مى‌پرسد: خانم! چرا رنگ شما زرد شده است؟ در جواب مى‌گويد: چند روز است كه ما نان نخورده‌ايم، علف از زمين جمع مى‌كنم، براى بچه‌ها مى‌پزم، علت زردى صورت من و بچه‌ها خوردن همان علف‌هااست. اين مرد مى‌گويد: خيلى ناراحت شدم، طبعاً هركسى باشد ناراحت مى‌شود. مى‌بيند كه قدرى پول به اندازه قيمت يك‌سير آرد يا گندم، در جيبش موجود است، مى‌رود يك‌سير آرد خريدارى مى‌كند و به خانه برمى‌گردد، وقتى‌كه در خانه مى‌آيد به‌خانم خود مى‌گويد، بگير اين آرد را پخته كن و همراه با بچه‌ها بخوريد. اين مرد مى‌گويد: من فكر مى‌كردم خانمم با آوردن مقدارى آرد، خوش‌حال مى‌شود، برعكس يك مرتبه متوجه شدم كه خانمم را از ناراحتى آتش گرفته است! رو به طرف من كرد و گفت: مرد از خدا شرم نكردى؟! چرا اين پول‌ها را آرد خريدى؟ چرا تير وكارتوس نخريدى كه سينه چند نفر كمونيست را نشانه مى‌گرفتى تا مسلمانان از شرآنان راحت مى‌شدند؟! (تكبير حضار)

نام کتاب : برگى ديگر از فعاليت‌هاى احزاب جهادى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 326
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست