responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 98

وحدانيت و كمال قدرت او است و دال بر فضل و نزول رحمت او و بنا بر اين تسبيح و حمد ايشان مانند سجده جمادات است يعنى مكنونات دالند بر وجود آفريدگارى كه مستجمع جميع صفات كمالست سعيد بن جبير از عبد اللَّه بن عباس روايت كرده كه جمعى يهود نزد پيغمبر (ص) آمدند و گفتند اى محمد (ص) ما آمده ايم تا از تو مسئله چند بپرسيم اگر جواب بصواب دهى ايمان آوريم فرمود عهد كرديد كه خلاف اين نكنيد گفتند آرى بر عهد خوديم گفتند ما را خبر ده كه رعد چه چيز است فرمود فرشته‌ايست موكل بر ابرها تازيانه در دست گرفته بآن ابر را ميراند هر جا كه خدا ميخواهد و گفتند اين صدا او را چيست فرمود كه زجر او است تا ابر را آنجا برد كه خواهد گفتند راست گفتى و مرويست كه امير المؤمنين (ع) در حين سماع رعد خطاب ميكرد و ميگفت‌

سبحان من سبحت له‌

و پيغمبر (ص) چون آواز رعد شنيدى فرمود كه‌

اللهم لا تقتلنا بغضبك و لا تهلكنا بعدلك و عافنا قبل ذلك‌

ابو هريره گفت كه چون رعد واقع شدى رسول (ص) گفتى كه‌

سبحان من تسبح الرعد بحمده‌

وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ‌ يعنى پاكا خداوندى كه تسبيح و حمد او ميكند رعد و تسبيح او ميكند مجموع فرشتگان يا آنها كه اعوان رعدند از ترس خدا از ابن عباس منقولست كه هر كه آواز رعد بشنود و بگويد (سبحان الذى يسبح الرعد بحمده و الملائكة من خيفته و هو على كل شي‌ء قدير) اگر او را صاعقه رسد دية او بر من و هم از ابن عباس منقولست كه رعد فرشته‌ايست كه چون آواز بردارد بتسبيح در آسمان هيچ فرشته نماند مگر كه آواز بتسبيح خداى بردارد و نزد آن حال حقتعالى باران ميفرستد وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ‌ و فرو مى‌آورد صاعقه‌ها از ابر فَيُصِيبُ بِها پس ميرساند آن را مَنْ يَشاءُ هر كه را ميخواهد كه بدان هلاك سازد مانند از يدين ربيعه كه صاعقه باو آمد و وى را بسوخت از امام محمد باقر (ع) منقولست كه فرموده صاعقه بمؤمن و كافر رسد اما بكسى نرسد كه او نزد آن ذاكر خداى بوده باشد و مرويست كه مردى از طواغيت عرب رسول خداى جمعى از اصابه را نزد او فرستاد تا او را باسلام دعوت كند چون وى را بآن دعوت كردند گفت بگوئيد كه خداى محمد كه شما مرا باو دعوت ميكنيد از چه چيز است از مرواريد است و از ياقوت و يا از زر سرخ گفتند خدا بى‌مثل و شبه است وى را بهيچ چيز تشبيه نشايد كرد و انقياد نكرد پس بازگشتند و رسول را بآن اخبار كردند فرمود برويد و ديگر باره وى را دعوت كنيد چون دعوت كردند گفت من اجابت نكنم تا خداى محمد را معاينه نه بينم و ندانم كه او از چه چيز است اصحاب معاودت نمودند و صورت حال بموقف عرض رسانيدند فرمود يك بار ديگر وى را دعوت كنيد تا حجة بر او لازم شود و بيامدند و با وى مناظره كردند همان‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 98
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست