responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 95

كند و بر وى چيزى ننويسد و اگر نه وى را گويد كه بنويس كه خداى ما را از اين برهاناد كه بد قرينى است ما را نه خداى را مراقبة ميكند و نه از ما شرم ميدارد ذلك قوله‌ ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ و دو فرشته ديگرند كه ما را نگاه ميدارند و ذلك قوله‌ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ‌ و فرشته ديگر هست كه موى پيشانى بدست او است يعنى مسلط است بر تو چون تواضع كنى ترا رفيع كند و اگر تكبر كنى ترا وضيع كند و فرشته ديگر هست بر لب تو حفظ هيچ چيز از اقوال تو نميكند مگر صلوات تو بر محمد و آل او صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و دو فرشته ديگر موكلند تا مار در دهن تو نشود و دو فرشته ديگر بر چشمهاى تو موكل‌اند و اين ده فرشته موكلند بر هر آدمى بشب و ده ديگر در روز چون ده شب بيايند ده روز بروند و مجموع بيست فرشته‌اند و ابليس بروز متعرض وسوسه آدميان باشد و فرزندش در شب در خبر است كه چون شب در آيد فرشتگان روز بروند حقتعالى گويد كه بنده مرا چگونه گذاشتيد گويند خدايا تو داناترى وى را در نماز رها كرديم و با فرشتگان شب گويد بنده مرا در چه وقت دريافتيد گويند كه او را در نماز دريافتيم حقتعالى گويد گواه باشيد كه من او را مستغرق رحمة خود گردانيدم از ائمه هدى عليه السّلام مرويست كه مراد دو فرشته روز و دو فرشته شب‌اند كه در وقت نماز صبح نزد بنده حاضر ميباشند و هو معنى قوله‌ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً سعيد بن جبير از عبد اللَّه عباس روايت كرده كه مراد بقوله‌ لَهُ مُعَقِّباتٌ‌ پادشاهى است كه او را نگاهبانان باشند بشب و روز بتوهم آنكه او را از نازله و حادثه كه اراده الهى بوقوع آن تعلق گرفته باشد نگاه توانند داشت و برواية ضحاك مراد پادشاهان كافرند كه گمان برند كه حارس ايشان را از خدا نگاه تواند داشت و بنا بر اين وجه مورد آيه تهكم باشد ابن جريح بر آنست كه ضمير راجع برسولست يعنى او را نگهبانان باشد كه وى را نگاه ميدارند از شر جنيان و از طوارق شب و روز و ابن زيد بر آنست كه اين آيه در قصه عامر بن طفيل و ازيد بن ربيعه نازل شده و صورت آن بر اينوجه است كه در سال نهم از هجرت كه رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در مسجد نشسته بود با جمعى از اصحاب ايشان در مسجد در آمدند مردمان بر خواستند يكى از صحابه گفت يا رسول اللَّه ابن عامر بن طفيل است كه متوجه تو است فرمود بگذاريد كه بيايد اگر خدا خيرى باو دهد مهتدى شود وى بيامد و نزد رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بايستاد و گفت اى محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اگر من اسلام آرم مرا چه باشد فرمود آنچه ديگر مسلمانان راست و آنچه بر ايشانست گفت خلافت را از پس خود بمن دهى فرمود آن بمن تعلق ندارد بلكه اين بامر او سبحانه است بهر كه اراده او باشد بوى دهد گفت مرا امير اهل و بر ميكنى تا تو امير اهل مدر باشى و من امير اهل و بر فرمود نه گفت مرا چه منصب ميدهى فرمود عنان اسبان در دست تو نهم تا بر آن غزا كنى گفت عنان اسبان خود در دست منست در اين باب مرا با تو حاجتى نيست و ليكن برخيز تا با يكديگر مناظره كنيم‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست