responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 476

وَ فِيها نُعِيدُكُمْ‌ و در زمين باز بريم بعد از مرگ بتفكيك اجزا وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ‌ و از زمين بيرون آوريم بتاليف اجزا متفتته مختلطه بتراب بر صورت سابقه و رد روح به آن‌ تارَةً أُخْرى‌ بارى ديگر بجهة حساب و جزا موسى به اين كلمات منهيه فرعون را مخاطب ساخت تا متذكر اصل خود شود كه آن خاك را هست و لگدكوب همه حيوانات و بجهة آن تكبر و سركشى را از سر بنهد و در اعاده و اخراج انديشه نموده از مستى شراب غرور با خود آيد و از طغيان بايمان رجوع كند و وى از اين تنبيه نشده از موسى معجزه طلبيد حضرت موسى عصاى بيفكند اژدها شد و باز بگرفت همان عصا شد و يد و بيضا بوى نمود و غير اين از آيات تسع بر طريقى كه در سورة الاعراف مذكور شد بر او ظاهر ساخت و او به هيچ كدام نگرويد چنان كه حق سبحانه از اين خبر ميدهد كه‌ وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ‌ و بدرستى كه ما نموديم بفرعون‌ آياتِنا كُلَّها معجزه هاى خود را در همه آنكه بموسى داده بوديم از آيات تسع و يا شناسا گردانيديم فرعون را صحة همه آن آيات‌ فَكَذَّبَ‌ پس بدروغ نسبت داد موسى را از فرط عناد و عصيان‌ وَ أَبى‌ و سر باز زد از آنكه ايمان آورد و فرمان‌بردارى كند بجهة كثرت عتو و طغيان و بدانكه تاكيد آياتنا به كلها از براى شمول انواع است يا شمول افراد و مراد به آياتنا آيات معهوده است كه آن آيات تسع است كه مختص است بموسى و يا آنكه موسى آيات مخصوصه خود را باو نموده باشد و آيات ديگر را كه از براى انبياى ديگر بوده باشد بفرعون تعداد كرده باشد و بر هر تقدير چون آيات را مشاهده كرد تكذيب آن نموده و از آن اعراض نمود از غايت عتو و استكبارى كه داشت و از روى جحود قالَ‌ گفت بموسى (ع) أَ جِئْتَنا آيا آمده بسوى ما لِتُخْرِجَنا تا بيرون كنى ما را مِنْ أَرْضِنا از زمين ما كه مصر است‌ بِسِحْرِكَ يا مُوسى‌ بجادويى خود اى موسى يعنى دانستيم كه تو ساحرى و ميخواهى كه به سحر ما را از مصر اخراج كنى و بنى اسرائيل را متمكن سازى و پادشاهى كنى بر ايشان اين دالست بر تعلل و تجبر فرعون و دلالت بر آنكه او بر حقية موسى عالم بود و بجهة آن بر فوت پادشاهى خود ترسان و هراسان گشت نه بجهة سحر زيرا كه بديهى است كه ساحر قادر نيست بر آنكه مانند فرعونى را از ملك پادشاهى بردارد و از زمين خودش اخراج كند و دال بر اينست قوله‌ وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا و بجهة عجز و فروماندگى او را ساحر خواند و بعد از آن گفت‌ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ پس هر آينه بياريم ما براى تو جادويى‌ مِثْلِهِ‌ مانند جادويى تو و به آن معارضه كنيم با تو تا مردمان بدانند كه تو پيغمبر نيستى بلكه ساحرى‌ فَاجْعَلْ‌ پس بگردان يعنى مقرر گردان‌ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ‌ ميان ما و ميان خود مَوْعِداً وعده بجهة معارضه آن چنان وعده كه به هيچ وجه‌ لا نُخْلِفُهُ‌ خلاف نكنيم آن را

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 476
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست