نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 409
تا و را بكشند و بعد از آن ايشان را ندا كند كه
يا اهل الجنة خلود و لا موت و يا اهل النار خلود و لا موت
اى اهل بهشت و دوزخ شما هميشه جاويد باشيد كه هرگز مرگ بشما نرسد پس
پيغمبر (ص) اين آيه را تلاوت فرمود كه وَ أَنْذِرْهُمْ
يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ اى ذبح الموت يعنى
در آن وقت كه اين كبش كه بصورت مرگست بكشند اهل دوزخ حسرت خورند و بعد از آن فرمود
كه بهشتيان چون اين ندا را بشنوند چندان فرحناك و شادمان شوند كه اگر مرگ بودى همه
از شادى هلاك شدند و دوزخيان چنان شهقه زنند كه اگر مرگ بودى و وجود داشتى همه از
حزن و الم هلاك گشتندى و اين روايت را اصحاب ما نيز از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه
عليهما السلام نقل كردهاند كه ذبح مرگ بر طريق تمثيل است يعنى بايشان گويند كه
چنان فرض كنيد كه مرگ اين كبش مذبوحست پس هم چنان كه كبش مذبوح اميد حياة از او
مرتفعست هم چنين اهل دوزخ را اميد آن نباشد كه بميرند و از عذاب و نكال برهند و
اهل بهشت را خوف آن نباشد كه فوت شوند و از نعيم بهشت محروم مانند
إِنَّا نَحْنُ بدرستى كه ما نَرِثُ الْأَرْضَ ميراث بريم زمين را وَ مَنْ عَلَيْها و هر كه را كه بر روى
زمين است يعنى همه را فانى سازيم پس هيچ كس باقى نماند بر زمين كه مالك و متصرف
باشد غير از ما و ملك و ملك همه بما راجع شود يا آنكه با فنا و اهلاك احاطه كنيم
بهمه زمين و هر كه بر او است و بهمه وارثيم هم چنان كه وارث كه در همه ارث تصرف
ميكند و بر هر تقدير ذكر ارث بر طريق تشبيه است يعنى هم چنان كه ملك مورث منتقل
بوارث ميشود و بحوزه تصرف او در مىآيد همچنين بعد از موت همه جميع مكونات در تحت
تصرف ما باشد و هيچ كس نماند كه دعوى آن كند هم چنان كه حال دعوى ميكنند وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ و بسوى ما رجعت
كنندگانند بعد از مرگ يعنى بجايى كه غير ما مالك امر و نهى نباشد و آنجا جز او سزا
را بر وفق اعمال بايشان رسانيم و در كشف آورده كه اين اشاره است ببقاى احديت و
فناى خلقيت يعنى چون سطوات ازلى از روى هيبت لم يزلى اطلال و رسوم كون را آتش
بىنيازى در زند و غبار اغيار از دامن قدرت بيفشاند و لجام اعدام بر مركب وجود كند
نداء كبريايى در رسد كه لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ و چون ما سواى معدوم باشند جلال احديت و جمال صمديت عز قدوسى و كمال
سبوحى را جواب دهد كه لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ و بعد از ذكر احوال يحيى و زكريا و مريم و عيسى قصه ابراهيم را بيان
ميكند تا بندگان بدو اقتفا نيز كرده در طريق نجات سلوك نمايند و ميگويد كه وَ اذْكُرْ و ياد كن اى محمد (ص) براى قوم
خود فِي الْكِتابِ در قرآن إِبْراهِيمَ قصه ابراهيم (ع) را كه همه
اهل ملل و اديان بفضل او مقر و معترفاند و مشركان عرب بفرزندى او مباهات ميكنند
پس ايشان را از توحيد
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 409